به مناسبت سالروز تصویب طرح شورای ملی مقاومت برای خودمختاری کردستان ایران در ۱۷آبان۱۳۶۲-قسمت اول
سرزمینی به نام ایران، سرزمین اقوام مختلف فارس و کرد و ترک و بلوچ و عرب و ترکمن
با زبان و آداب و رسوم خاص خودشان،
زیبایی ایران به همینه که علاوه بر جغرافیای چهار فصلش اقوام مختلفی را در خودش جا داده،
اما ستم مضاعفی هم در کار است ستم مضاعف یعنی ستم دو چندان و ۲برابر،
درباره طرح شورای ملی مقاومت برای خودمختاری کردستان ایران
قسمت اول - پیشینه ها
سرزمینی به نام ایران! سرزمین اقوام مختلف. فارس و کرد و ترک و بلوچ و عرب و ترکمن با زبان و آداب و رسوم خاص خودشون.
زیبایی ایران به همینه که علاوه بر جغرافیای چهار فصلش، اقوام مختلفی رو هم در خودش جا داده.
اما چون ستم مضاعف هم در کار است.
ستم مضاعف یعنی ستم دوچندان و دو برابر
منظور این است که در حاکمیت شاه و شیخ، یکبار همهٔ مردم ایران از هر قوم و نژاد و با هر دین و مذهب، اعم از زن و مرد تحت سرکوب و ستم هستند.
یکبار هم مثلاً بهخاطر جنسیت یعنی زن بودن که تقریباً نصف مردها حساب میشوند.
یکبار هم بهخاطر ملیت و قومیت دست دوم محسوب میشوند و تحت ستم مضاعف قرار میگیرند.
-مثلاً از حق آموزش و تحصیل به زبان مادریشان محروم هستند.
از اینکه آزادانه طبق آداب و فرهنگ و سنتهای خودشان زندگی کنند محروم هستند.
بهطور سیستماتیک از اداره امور داخلی خودشان هم محروم نگه داشته شدهاند.
ارگان قانونگذاری برای اداره امور داخلی خودشان ندارند. از اینکه انتظامات و امور انتظامی منطقه خودشان را بهعهده داشته باشند محروم هستند.
بهطور سیستماتیک، در منطقه آنها، مثلاً بلوچستان یا کردستان، سرمایه گذاری کمتری صورت گرفته و توسعهٴ اقتصادی و اجتماعی آنها یک مدار عقب تر است.
در واقع بهتر است بگوییم عقب تر نگه داشته شدهاند چون دست دوم محسوب شدهاند.
پس صورت مسأله این است که در عین حفظ تمامیت ایران، در عین حفظ تمامیت ارضی و یکپارچگی و وحدت ملی، برای رفع ستم مضاعف و برای اینکه هیچ ایرانی دست دومی وجود نداشته باشد، چه باید کرد؟
جوابهای شاه و شیخ به این سؤال روشن است و در عمل آزموده شده و با یک نگاه به تاریخ صد ساله معاصر ایران میتوان آنرا دریافت که جز سرکوب و ستم مضاعف چیزی نبوده .
شاه و شیخ نه فقط کمترین حقی برای اقوام مختلف ایران قائل نبودند و نیستند، نه فقط رفع ستم مضاعف را لازم و ملزوم و لازمهٔ وحدت ملی و تمامیت ارضی و یکپارچگی نمیدانستند، بلکه هر گونه حقطلبی را هم با برچسب تجزیه طلبی سرکوب کردهاند.
تصاویر اعدام جنایتکارانهٴ جوانان کرد در همون سال اول پیروزی انقلاب ضدسلطنتی، از اذهان پاک نشده، محرومیت مضاعف مردم کرد هنوز هم بیداد میکنه و هر روز خبر کشته شدن کولبران محروم منتشر میشه. درد و رنجی بیپایان که دل هر ایرانی آزادهای رو به درد میاره.
اما در ایران آینده چی؟ منظورم در ایران پس از سرنگونی آخوندهاست؛ اجازه بدین پاسخ رو از زبان خانم مریم رجوی بشنویم:
سخنرانی مریم رجوی در گردهمایی بزرگ مقاومت – ویلپنت پاریس – ۹تیر ۱۳۹۷
افکت خواهر مریم: ما به پیریزی جامعهٔی فرا میخوانیم که تار و پودش آزادی، دموکراسی و برابری است. همچنین مرزبندی با استبداد و وابستگی و تبعیض جنسی و قومی و طبقاتی است.
ما از برابری زن و مرد، از حق انتخاب آزادانه پوشش، از جدایی دین و دولت، از خودمختاری ملیتها، از تساوی حقوق سیاسی و اجتماعی کلیه افراد ملت ایران،
از لغو اعدام، از آزادی بیان، احزاب، مطبوعات و اجتماعات، از آزادی اتحادیهها، انجمنها، شوراها و سندیکاها دفاع کرده و دفاع میکنیم.
طرح ۱۲مادهیی شورای ملی مقاومت برای خودمختاری کردستان ایران که ۳۵سال پیش تصویب و اعلام شده، هنوز هم یکی از جامعترین الگوهای جهانی است.
و سرانجام ایران آزاد، یک ایران غیراتمی، در همزیستی مسالمتآمیز، با همکاریهای منطقهیی و بینالمللی است.
این است سیمای یک جایگزین دموکراتیک در برابر حاکمیت آخوندی و هر گونه دیکتاتوری.
بله! این تصویر ایران فردای ما با مریم رجوی و شورای ملی مقاومت ایران است.
راستی طرح شورای ملی مقاومت برای خودمختاری کردستان ایران که خانم رجوی آنرا یکی از جامعترین الگو های جهانی معرفی کرد؛ این طرح چیه؟
چه موادی داره؟
پیشینهٴ اون چیه و در چه شرایطی به تصویب رسیده؟
آیا این یک طرح خلق الساعه است یا در رنج ها و مبارزات و رزم و خون فرزندان ایران زمین ریشه دارد؟
آیا این طرح مشتی الفاظ یا ردیف کردن کلمات خوب در کنار هم است یا محصول یک پروسه مبارزاتی مشخص است؟
این برنامه تلاشی برای پاسخ به همین سؤالات است .
در مورد پیشینه طرح خودمختاری باید به ابتدای حاکمیت خمینی در سال۱۳۵۷ برگردیم.
در جریان انقلاب ضدسلطنتی و بعد از سقوط رژیم شاه، کردستان هم مثل سایر مناطق و استانهای ایران قیام کرده بود.
اما بهار آزادی در کردستان خیلی زودگذر بود. چون هنوز یکماه نشده، درگیریها و سرکوب در اواخر اسفند همان سال شروع شد و بی وقفه ادامه پیدا کرد که تا همین امروز هم ادامه دارد.
اما در ابتدای انقلاب ضدسلطنتی، خمینی خیلی عجله داشت که جمهوری اسلامی را سریعاً به رفراندم بگذاره
و در حالیکه در اوج محبوبیت بود، بهقول خودش نه یک کلمه بیشتر و نه یک کلمه کمتر، از تصویب مردم بگذرونه .
از اینرو سریعاً رفراندم را ترتیب دادند که در اون دو گزینه وجود داشت؛ جمهوری اسلامی، آری یا نه!
اما خمینی مشخص نکرده بود که منظورش از جمهوری اسلامی دقیقاً چیه و چه محتوایی داره. عامهٔ مردم هم نمیدونستند که قصد داره حکومت آخوندی و ولایت فقیه رو تحت نام اسلام قالب کنه.
برای آشنایی با نظرگاه و رویکرد و جوابهای خمینی به مسائل مختلف از یک طرف،
و برای شناخت مواضع مجاهدین بهعنوان آنتی تز خمینی که بعداً در شورای ملی مقاومت و برنامه و مصوبات اون مدون شده،
بهتره رشته کلام را به برادر مسعود در کتاب استراتژی قیام و سرنگونی بسپاریم:
خمینی تا ۱۰روز قبل از آمدن به ایران، از «حکومت اسلامی» دم میزد و کلمة جمهوری و حاکمیت جمهور مردم برای او بسیار نامأنوس بود.
همچنانکه اشاره کردیم شعار وحدتگرایانهٴ او «همه باهم» نیز به دور از میدان عمل مبارزاتی و عاری از ارائه خطمشی و برنامه و آلترناتیو مشخص بود.
از معرفی شورای بهاصطلاح انقلاب و دولتی هم که دوماهونیم قبل از آن در نیمة آبان۱۳۵۷ مخفیانه تشکیل داده بود، طفره میرفت و آن را از میلیونها مردمی که در خیابانها برای او شعار میدادند، قویاً مخفی نگه میداشت.
در سوم بهمن ۱۳۵۷ روزنامههای آن زمان نخستین گفتگوی او با خبرنگاران ایرانی را دربارهٔ «حکومت اسلامی» و اینکه در آن «دیکتاتوری وجود ندارد» منتشر کردند. به برخی سؤال و جوابها و دجالیتی که در آن موج میزند، توجه کنید:
«سؤال:. . . آیا اعضای کمیته شورای انقلاب اسلامی و دولت قبلاً معرفی خواهد شد یا نه؟
جواب:. . . در بهشت زهرا راه خود را اعلام میکنیم و حرفهایی را که باید مقدمتاً زد، خواهم زد.
سؤال: حضرت آیتالله ممکن است بفرمایید شکل طبقاتی این کمیته اسلامی چگونه خواهدبود و آیا نمایندهیی از طبقهٔ کارگر و روشنفکر در آن خواهد بود یا اکثریت اعضای کمیته از روحانیون خواهند بود؟
جواب: نخیر از روحانیون نخواهد بود. روحانیون مثل سایر طبقات نماینده خواهند داشت.
سؤال: ممکن است خطوط اصلی این حکومت اسلامی را در زمینههای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی بفرمایید؟
جواب: اینها اموری نیست که بتوانم آنرا برای شما تشریح کنم. . .
سؤال: منظورم این است که در حکومت اسلامی ملیشدن صنایع قطعی خواهد بود یا هنوز معلوم نیست و آیا ابزار تولید در دست دولت خواهد بود.
جواب: آنهم باید مورد مطالعه قرارگیرد.
سؤال: در مورد آزادی بیان و عقیده شما چه حدودی را در نظر دارید و آیا فکر میکنید باید محدودیتهایی قابل شد؟
جواب: اگر چنانچه مضر بهحال ملت نباشد، بیان همهچیز آزاد است. چیزهایی آزاد نیست که مضر بهحال ملت ما باشد.
سؤال: آیا فکر میکنید گروههای چپ و مارکسیستهایی که در ایران هستند. . .
خمینی قبل از پایان سؤال خبرنگار جمله او را قطع میکند و جواب میدهد:
اگر مضر بهحال ملت باشد جلوگیری میشود و اگر نباشد، فقط اظهار عقیده باشد، مانعی ندارد.
سؤال: نقش زنان در حکومت اسلامی چگونه خواهد بود؟ آیا در امور کشور شرکت خواهند داشت؟ مثلاً آیا وزیر خواهند شد، البته اگر استعداد و لیاقت نشان بدهند؟
جواب: اینها بسته به این است که حکومتی که پیش میآید تکالیف را معین کند. الآن وقت این حرفها نیست.
سؤال: چون مرا بهعنوان یک زن پذیرفتهاید، این نشاندهندهٔ این است که نهضت ما، نهضتی مترقیست،
ولی دیگران کوشیدهاند آن را عقبمانده نشان دهند. فکر میکنید آیا زنان ما حتماً باید حجاب داشته باشند؟ و مثلاً روسری روسر داشته باشند؟
جواب: اما اینکه شما را پذیرفتم، بنده شما را نپذیرفتم، شما آمدید اینجا و من نمیدانستم شما میخواهید بیایید اینجا که پذیرفتم. . .
سؤال: فکر مالکیت در حکومت اسلامی و بهخصوص مالکیت ارضی چگونه خواهد بود؟
جواب: اینها بعدها روشن خواهد شد.
سؤال: بهنظر شما وضع روزنامهها چگونه بایدباشد؟ جواب: روزنامههایی که مضر بهحال ملت نباشند و روزنامههایی که نوشتههایشان گمراهکننده نباشد آزادند.
سؤال: بر اساس نامهها و تلفنهایی که میشود، بعضیها میگویند که ما از زیر چکمه استبداد به زیر نعلین استبداد میرویم.
جواب: آنها عمال شاه هستند. آنها که این حرفها را میزنند، سالهاست که میزنند و اینها را شاه به آنها دیکته کرده است و آنها به شما میگویند، برای اینکه بخواهند شاه را برگردانند.
به آنها بگویید شاه دیگر برنمیگردد و شما اگر حکومت اسلامی را ببینید خواهید دید که دیکتاتوری در اسلام اصلاً وجود ندارد».
خمینی ۴روز بعد از ورود به تهران بازرگان را در ۱۶بهمن۵۷ بهعنوان نخستوزیر دولت موقت معرفی کرد و مهمترین کار این دولت را انتخابات مجلس مؤسسان شمرد:
«ما بهواسطه اتکاء به این آرای عمومی که شما الآن میبیند و دیدید تاکنون که آرای عمومی با ماست و ما را بهعنوان زعامت بفرمایید یا به رهبری همه قبول دارند
از این جهت ما یک دولتی را معرفی میکنیم رئیس دولتی را معرفی میکنیم موقتاً دولتی تشکیل ِبدد که هم به این آشفتگیها خاتمه بِدد
و هم یک مسألهٴ مهمی که مجلس مؤسسان است، انتخابات مجلس مؤسسان را درست کند و مقدمات او را درست کند و مجلس مؤسسان تاسیس بشد
و همینطور مجلس انتخابات هم درست بشد لهذا ما دولت موقت را تعیین کردیم و از خدای تبارک و تعالی میخوام که توفیق بدد به آقای مهندس بازرگان که این مأموریت را به وجه احسن انجام بدهد».
روز بعد متن مکتوب حکم نخست وزیری بازرگان هم منتشر شد.
در این حکم که به تاریخ ۶ربیعالاول سال۱۳۹۹ هجری قمری۱۵بهمن۵۷ یعنی در سومین روز ورود خمینی به تهران نوشته شده است، خمینی خطاب به بازرگان که او را «مأمور تشکیل دولت موقت» کرده است، میگوید:
«ترتیب ادارهٴ امور مملکت و خصوصاً انجام رفراندم و رجوع به آرای عمومی ملت درباره تغییر نظام سیاسی کشور به جمهوری اسلامی
و تشکیل مجلس مؤسسان از منتخبین مردم جهت تصویب قانون اساسی نظام جدید و انتخاب مجلس نمایندگان ملت بر طبق قانون اساسی جدید را بدهید».
بنابراین علاوه بر اداره امور جاری کشور، دولت موقت سه وظیفه دارد:
۱-انجام رفراندم دربارهٔ تغییر نظام سیاسی کشور به جمهوری اسلامی
۲-تشکیل مجلس مؤسسان جهت تصویب قانون اساسی
۳-انتخاب مجلس نمایندگان ملّت
میبینید که یک هفته قبل از سقوط رژیم شاه در ۲۲بهمن، هم رفراندم و هم «جمهوری اسلامی» از پیش تعیینتکلیف شده بود.
خمینی: «به مجرد اینکه این نظام بههم بخورد جایگزین آن را ما داریم. و یک نظام اسلامی، جمهوری اسلامی متکی به آرای عمومی و متکی بر قوانین اسلام».
دو هفته بعد از ۲۲بهمن هم خمینی در روز ۹اسفند اعلام کرد: «آن چه اینجانب به آن رأی میدهم جمهوری اسلامی است. . . نه یک کلمه زیاد و نه یک کلمه کم»!
روز بعد، پس از رسیدن به قم بلادرنگ گفت:
«آنها که در نوشتهجاتشان از جمهوری دم میزنند جمهوری فقط، یعنی اسلام نه. آنهایی که جمهوری دموکراتیک میگویند یعنی جمهوری غربی، جمهوری اسلامی نه! آنها میخواهند باز همان مصایب را با فرم دیگه برای ما بهبار بیاورند».
یک روز قبل از میتینگ بزرگ مجاهدین در خزانه در ۴خرداد۵۸ خمینی باز هم شخصاً به صحنه آمد و برای نفی دموکراسی و دموکراتیسم و برای آببندیکردن اسلام دموکراتیک و جمهوری دموکراتیک اسلامی که حرف مجاهدین بود و بازرگان هم از آن حمایت کرده بود، گفت:
«هرکس جمهوری را بخواهد دشمن ماست برای اینکه دشمن اسلام است.
پهلوی جمهوری اسلامی، دموکراتیک بگذارد این دشمن ماست.
جمهوری دموکراتیک بگوید، او دشمن ماست. برای اینکه معلوم است اسلام را نمیخواهد، ما اسلام را میخواهیم».
پنج روز بعد از آنکه در ۹اسفند۵۷ خمینی جمهوری اسلامیاش را با حکمِ نه یک کلمه بیشتر و نه یک کلمه کمتر، اعلام کرد، بیش از یک میلیون نفر از مردم تهران در ۱۴اسفند به مزار مصدق شتافتند.
پدرطالقانی که نخستین سخنران بود، با بیاناتی بسیار رسا و شیوا از مصدق بهعنوان «مرد ملّت» و «مرد نهضت» تجلیل کرد
و اینکه چگونه مانند حضرت موسی در دربار یا پیرامون دربار قاجار بزرگ شد اما تحول پیداکرد و مرد ملّت شد.
مانند پزشکی ماهر بر روی نقطه درد انگشت گذاشت که همان نفت و ملیکردن آن بود. «نام او برای دشمنان ملّت وحشتانگیز بود».
«در مقابل ملت مثل خاک خضوع میکرد. . . . اما در مقابل استعمار قوی انگلیس که سیطره اش تمام دنیا را گرفته بود، مثل شیر میغرید». . . .
پدرطالقانی همچنین خاطرهیی از یک دیدار خصوصی خودش با کاشانی را نقل کرد و گفت، روزی که گفتگو بود در بین مردم که کاشانی از زاهدی حمایت میکند و توطئهیی در کار است «پنهانی رفتم منزل ایشان. او در اتاقش تنها بود.
بریدهیی از خربزه در دست داشت بهعنوان تعارف جلو من گرفت. گفتم حضرت آقای آیتالله دارند زیرپایت خربزه میگذارند.
مواظب باش! گفت اینطور نیست من حواسم جمع است. . . »[۱] پدرطالقانی سپس به تفصیل توضیح داد که چگونه شیطان و هوای نفس باعث جدا شدن کاشانی از مصدق گردید و این طبعاً برای دار و دسته خمینی بسیار گزنده بود.
وقتی پس از پدرطالقانی نوبت به من رسید، از جانب مجاهدین در برابر یک میلیون نفر از مردم تهران جواب «جمهوری اسلامی» مورد نظر خمینی را دادم و گفتم:
«تصویب آن در شکل رفراندم پیشبینیشده از طرف دولت، از پیش محرز است». اما «ما میگوییم جمهوری اسلام بله، ولی سوءاستفاده ارتجاعی از اسلام نه.
برهمین اساس فکر میکنیم که خصایص ضداستعماری، ضددیکتاتوری و ضدارتجاعی این جمهوری، که بایستی حافظ حقّ و حقوق تمامی مردمی باشد که در سراسر این کشور زندگی میکنند، مبرمترین خصایص این جمهوری است، که این جمهوری بهخصوص باید در نهایت عدل بلکه بیشتر، و در نهایت قسط، تمام آزادیهای سیاسی و اجتماعی را در مورد طبقات و نیروهای مختلف افاده کند.
همچنین تأکید بر نقش اجتماعی مستضعفین و طبقات محرومکارگر و دهقان جامعه را در صدر برنامه خویش قرار بدهد.
والا بدیهی است که بر حسب بیان صریح سوره ماعون: «اگر منع ماعون نموده و یا بهاصطلاح آلات و ابزار زندگی و تولید و منافع آنها را منحصر به قشر و طبقه بخصوصی بکنیم. تکذیب دین و تکذیب اسلام است».
با توجه به سوءاستفاده خمینی از کلمه اسلام و مترادفکردن آن با ارتجاع و دیکتاتوری ولایت فقیه و بهرهکشی، ما در نقطه مقابل او عمد داشتیم که بر محتوای واقعی و روح اصیل اسلام که ضداستبدادی و ضداستثماری و مبشر آزادی است تاکید کنیم.
بهاینترتیب خمینی را بهلحاظ ایدئولوژیک خلعسلاح و دجالیت او را افشا میکردیم و او از همین بهغایت میسوخت.
رویارویی با خمینی بر سر رفراندم
دجالیت دیگر خمینی این بود که شرکتکنندگان در رفراندم را بین رژیم سلطنتی و جمهوری اسلامی مخیر میکرد.
بنابراین در برابر تبلیغات شبانهروزی خمینی و دستجات چماقدار و «حزباللهی» او که به تازگی میداندار شده
و در همهجا عربده میکشیدند «حزب فقط حزبالله، رهبر فقط روحالله»،
مجاهدین بار دیگر در ۲۷ اسفند۵۷ دربارهٔ «رفراندوم و نحوه استقرار جمهوری اسلامی» اعلام کردند که:
اسلام و جمهوری اسلامی صرفنظر از هر پیشوند و پسوند، برای سازمانی که از آغاز حامل یک رسالت مکتبی بوده است، البته کمال مطلوب است.
«مشروط بر اینکه آنچه به نام اسلام ارائه میکنیم، حقیقتاً اسلامی و به دور از هر شائبه شرکآمیز استبدادی و استعماری و استثماری باشد.
اسلامی پاک، مردمی و مبرا از جعلیات، زنگارها و رسوبات طبقاتی قرون و اعصار،
والا بدیهی است وجدانهای آگاه و انقلابی مسلمانان هرگز سوءاستفاده ارتجاعی از نام اسلام را روا نخواهند داشت».
در مورد شکل استقرار جمهوری اسلامی نیز:
«سؤال مطروحه در رفراندم پیشبینیشده، تا آنجا که بهنظر خواهی در مورد سرنوشت رژیم سلطنتی و بود و نبود آن مربوط میشود اساساً بیمورد و منتفی است. . .
زیرا اگر بهگور سپردن لاشهٔ سلطنت هنوز محل سؤال و تردید باشد معلوم نیست که به چه مجوزی و در کادر چه نظامی دولت مهندس بازرگان معرفی شده و بهکار پرداخته است؟
البته اگر قبل از رویکارآمدن دولت مهندس بازرگان چنین سؤالی میشد، باز میشد محملی برای آن ساخت ولی اکنون مثل این است که کسی اول درب را باز کند و بعد اجازه ورود بگیرد!
مگر خود آقا بارها و بارها در پاریس بر حقوق عموم طبقات و نیروهای مردم دایر بر حق انتخاب و اظهارنظر آزاد همگان، تأکید نکردهاند؟
پس چرا باید طوری عمل شود که انعکاس درستی نداشته و این شبهه را ایجاد کند که ما را فقط میان رژیم سلطنتی و جمهوری اسلامی مخیر کردهاند و لاغیر.
آیا ما دوست داریم که بر فرض هم که کسی با جمهوری اسلامی موافق نباشد، با دادن رأی مخالف بهجانب رژیم طاغوتی سلطنتی گرویده و موافق آن قلمداد شود؟
یا اینکه معتقدیم که هرکه با ما نیست ضد ما و علیه ماست؟ یا میخواهیم سایرین را وادار کنیم که از ترس سلطنت، به اکراه و اجبار به جمهوری اسلامی رأی بدهند؟. . . .
بنابراین بهاعتقاد ما و بر حسب این قاعده روشن و صریح اسلامی که“ هیچگونه انتخاب و قرارداد و عقدی که در آن اجبار روا شده
و از ابراز تمایل و اراده آزاد افراد و گروههای انسانی بهنحوی از انحاء ممانعت شده باشد، معتبر و اصیل نیست
”از دولت آقای مهندس بازرگان تقاضا میکنیم ترتیبی اتخاذ نمایند که امکان انتخاب آزاد هر شکل از حکومت برای هر فرد یا گروهی در نظرخواهی، وجود داشته باشد».
اینها شمه ای از مطالبی بود که مجاهدین در روز ۲۷اسفند ۱۳۵۷ دربارهٔ «رفراندم و نحوه استقرار جمهوری اسلامی» اعلام کردند
اما در همان روز ۲۷اسفند در سال۵۷ مجاهدین برنامه حداقل و انتظارات مرحله ای خودشون از یک جمهوری تحت نام اسلام را هم منتشر میکنند،
که در اون بر ضرورت رفع ستم مضاعف از هموطنان ستمزده کرد و بر حق خودمختاری کردستان تأکید شده است.
در برنامه بعد ما به آن خواهیم پرداخت.
خدا یار و نگهدارتان
مطالب مرتبط
به مناسبت سالروز تصویب طرح شورای ملی مقاومت برای خودمختاری کردستان ایران در ۱۷آبان۱۳۶۲- قسمت دوم
به مناسبت سالروز تصویب طرح شورای ملی مقاومت برای خودمختاری کردستان ایران در ۱۷آبان۱۳۶۲- قسمت سوم
به مناسبت سالروز تصویب طرح شورای ملی مقاومت برای خودمختاری کردستان ایران در ۱۷آبان۱۳۶۲-قسمت چهارم
به مناسبت سالروز تصویب طرح شورای ملی مقاومت برای خودمختاری کردستان ایران در ۱۷آبان۱۳۶۲-قسمت پنجم