طرح شورای ملی مقاومت برای خودمختاری کردستان ایران ـ قسمت سوم ـ راه حل ملی و انقلابی در برابر راه حل ارتجاعی خمینی
بهمناسبت سالروز تصویب طرح شورای ملی مقاومت برای خودمختاری کردستان ایران در ۱۷آبان ۱۳۶۲
آزادی و استقلال
برقراری نظام سیاسی
مبتنی بر حاکمیت و رأی
آزاد، مساوی، مستقیم و مخفی مردم ایران
تمامیت ارضی
یکپارچگی و وحدت ملی کشور
رفع ستم مضاعف
از ملیت ستمزده کرد
دموکراسی در ایران
خودمختاری در کردستان
طرح شورای ملی مقاومت برای خودمختاری کردستان ایران ـ قسمت سوم- راهحل ملی و انقلابی در برابر راهحل ارتجاعی خمینی
سلام به شما هموطنان گرامی! با سومین برنامه از برنامه بررسی طرح شورای ملی مقاومت درباره خودمختاری کردستان ایران در خدمتتان هستیم.
در برنامهٔ قبلی به درگیریهای کردستان پس از انقلاب ضدسلطنتی اشاره کردیم و دیدیم که چگونه خمینی با فتوا و حکم خودش و سخنرانیهای هیستریک بر طبل جنگ و سرکوب در کردستان میکوبید و در نقطهٔ مقابل چگونه مجاهدین به دفاع از حقوق ملیتها و بهویژه حقوق مردم کردستان میپرداختند و با ارائهٔ طرحهای مشخص، سیاست سرکوب خمینی رو به چالش میکشیدند و حالا ادامهٔ ماجرا از پاییز ۱۳۵۸.
درگیریها و سرکوب خونین در کردستان در تابستان و پاییز ۱۳۵۸ ادامه داشت. راهحل خمینی، ادامهٔ جنگ و سرکوب نظامی بود تا کردها از حقوق خودشون صرفنظر کنند و در نقطهٔ مقابل مجاهدین خواهان آتشبس و راهحل سیاسی و بهرسمیت شناختن حقوق مردم کردستان ایران بودند.
نشریهٔ مجاهد شمارهٔ ۸ – ۷آبان ۱۳۵۸
مسأله کردستان یک مسأله ملی ست و بنا بر ماهیت آن، جنگ و کشتار از نظر ما محکوم است و چنانچه دولت نیز قصد پیشقدمی در حل مسأله را دارد در قدم اول باید آتشبس فوری داده و کشتار را محکوم نموده و از طرف خود متخلفین را بشدیدترین وجهی تنبیه نماید.
تنها در این صورت میتوان جنگافروزان منطقه کردستان را به مردم شناساند.
طفره رفتن از این گام اولیه و ابتدایی چیزی را روشن نمیکند جز اینکه دولت هنوز به راهحل نظامی چشم امید دوخته و بنابراین پیشبینی آینده از نظر ما چندان مشکل نیست.
بنظر ما موفقیت چندانی برای سفر سه وزیر نمیتوان تصور کرد و فقط در صورت تغییر مشی دولت و اعلام صریح اینکه راهحل سیاسی تنها راهحل مسأله و بالمال موفقیت اقدامات است میتوان به پایان جنگ امید بست. سرزمین بخون طپیده کردستان را چیزی جز یک راهحل سیاسی به آرامش باز نمیگرداند.
باید یادآوری کرد که در آنزمان هنوز شورای ملی مقاومت و طرح خودمختاری وجود نداشت. به همین دلیل ما پیشینهها را در موضعگیریهای مجاهدین که بعداً شورای ملی مقاومت را تأسیس کردند، جستجو میکنیم، آن هم در شرایطی که خمینی و کارگزارانش بر طبل سرکوب در کردستان میکوبیدند و هموطنان کرد رو ضدانقلاب معرفی میکردند.
اسحاق علینژاد: واقعیت این بود که ارتجاع حاکم با ایدئولوژی خمینی، در حل مسائل اجتماعی و سیاسی، پاسخی جز سرکوب و قهقرا نداشت. در ایدئولوژی و نظرگاه ارتجاع جایی برای احقاق حقوق مردم، جایی برای دموکراسی و آزادی، و جایی برای خود مختاری و اداره امور داخلی وجود نداشت و نمیتواند وجود داشته باشد.
اما در مقابل خمینی و ارتجاع خمینی تحت نام اسلام، مجاهدین حرف دیگری داشتند: راهحل ملی و انقلابی
گفتگو با موسی خیابانی_چه کسی در کردستان پیروزمیشود؟
نشریهٔ مجاهد شمارهٔ ۹ – ۱۴آبان ۱۳۵۸
گفتگو با برادر مجاهد موسی خیابانی ـ ما درباره مسأله ملیتها و نحوهٔ حل آن نقطه نظرهای روشنی داریم، که آنها را از همان ابتدا یعنی از فردای پیروزی قیام خونین خلقمان اعلام کرده ا یم.
ما همزمان با وقایع گنبد هشدار داده، و بعد از آن هم در موارد و مناسبتهای مختلف با پیشبینی وقایع احتمالی اعلام خطر کرده و راهحلهای اصولی و صحیح مسائل را که بنظرمان میرسیده، عرضه کردهایم که البته مورد توجه قرار نگرفته است.
متأسفانه ما در ماههای اخیر شاهد وقایع خونین کردستان هستیم، که در زمینهٴ همان مسأله ملیتها اتفاق افتاده است، و نشانه برخوردهای نادرست و غیراصولی و ناتوانی درحل صحیح مسأله است،
-بنظر ما مسأله ملیتها یک راهحل اسا سی و اصولی دارد، که البته راهی است کاملاً شناخته شده. و هیچ چیز عجیبو غریبی هم نیست. و آن عبارتست از ”بهرسمیت شناختن اصل حق تعیین سرنوشت وادارهٴ امور داخلی، در چهارچوب وحدت و تمامیت ارضی خدشهناپذیر کشور“ . البته روشن است که این یک راهحل انقلابی است و اینکه چه کسی بتواند از عهدهٔ آن بر آید مطلب دیگری است.
و این هم پیام فوری مجاهدین به مجلس خبرگان خمینی در تاریخ ۲۳آبان ۱۳۵۸ یعنی ۱۷-۱۸ روز قبل از رفراندوم قانون اساسی ولایت فقیه که مجاهدین آنرا تحریم کردند
تلگراف فوری بهمجلس خبرگان
نسل مشتاق و بهخون نشستهٴ ما، حتی با صرفنظر کردن از نحوهٔ انتخاب و ترکیب گروهی خبرگان و پایان یافتن مدت وکالت قانونی آنها در رأس یک ماه، باز هم از دادن رأی مثبت به مصوبات کنونی آنها معذور است.
نیازی بهتکرار نیست که در این میهن، نسل مشتاق و بهخون نشستهای چشم انتظار است و حتی با صرفنظر کردن از نحوهٔ انتخابات و ترکیب گروهی آقایان و طول مدت قانونی وکالتشان (یک ماه)، چنانچه موارد زیر در فصل قانون مراعات نگردد، از دادن رأی مثبت معذور است:
- محدود نمودن حقوق مالکیت و تصرف، در چارچوب قرآنی و مکتبی «کار»
- منوط نمودن بهرهوری از زمین و محصول، بهکسی که بر روی آن «کار» کرده است.
- تصریح حاکمیت مردم که جملگی خلیفه و جانشین خدا در زمینند و ارادهٴ خود را تنها از طریق یک مجلس و یک قانون واحد انقلابی و اسلامی بیان میکنند
- اداره و تصدی کلیهٴ امور کشور از طریق شوراهای واقعی
- اعادهٴ حقوق همهٔ ملیتها و اقدام مبنی بر تعیین سرنوشت و ادارةکلیهٴ امور داخلیشان در چارچوب تمامیت ارضی خدشهناپذیر کشور
- تضمین آزادی همهٔ احزاب و گروهها تا مرز قیام مسلحانه که تنها معنی واقعیت کلمهٔ چند پهلوی «توطئه» است.
میبینیم که مجاهدین از ابتدا گفتند که به قانون اساسی ولایت فقیه رأی نمیدهند مگر قانونی که حاکمیت مردم (و نه حاکمیت و ولایت آخوند) در آن تصریح شده باشد. همچنین «اعاده حقوق همه ملیتها و اقوام مبتنی بر تعیین سرنوشت و اداره کلیه امور داخلیشان در چارچوب تمامیت ارضی خدشهناپذیر کشور»
و نیز «تضمین آزادی همه احزاب و گروهها تا مرز قیام مسلحانه» به جای کلمه چند پهلوی توطئه که در فرهنگ و قوانین شیخ و شاه رایج بود.
اما خمینی در ۲۶آبان ۱۳۵۸ یعنی دو هفته قبل از رفراندوم قانون اساسی ولایت فقیه دجالانه به کردستان روی خوش نشان داد و در حکمی که صادر کرد از هیأت ویژه دولت در مورد کردستان خواست به مذاکره بپردازند تا آرامش و رفاه برقرار شود...
اما آیا هیچ گفتگویی انجام شد؟! پاسخ بسیار روشنه؛ نه! چنین مذاکراتی هیچ وقت محقق نشد. اما اجازه بدین حکم خمینی رو ببینیم.
فرمان خمینی – ۲۶آبان ۵۸
از هیأت ویژه میخواهم که به مذاکرات خود با کمال حسننیت ادامه دهند و با شخصیتهای مذهبی و سیاسی و ملی و سایر قشرها تماس بگیرند تا تأمین خواستههای آنان که خواست ما نیز هست بهطور دلخواه بشود و آرامش و امن که از بزرگترین نعمتهای الهی است در منطقه برقرار گردد و شما برادران کرد در کنار سایر برادران بهطور رفاه و آسایش زندگی نموده و طمع اجانب برای همیشه از کشورمان قطع شود.
تاریخ گواهه که حکم خمینی فقط و فقط جنبهٴ تبلیغاتی داشت و هیچ وقت مذاکراتی انجام نشد. و البته مجاهدین بارها و بارها به همین فرمان تبلیغاتی خمینی استناد کردند و صداقت آخوندها رو به چالش کشیدند و خواهان پایان درگیریهای کردستان و گفتگو با احزاب و گروههای کردستان برای پایان درگیریها و رسیدن به راهحلی اصولی شدند. نگاهی بندازیم به نشریهٔ مجاهد شمارهٔ ۱۴.
نشریه مجاهد شمارهٔ ۱۴ – ۱۹آذر ۱۳۵۸
مردمراآزادبگذاریدکهانتخابشانرابکنندووقتیچنینانتخابآزادیصورتگرفتدیگراشکالتراشی نکنید و با طرف مقابلتان به گفتگو نشسته و اختیارات مقتضی را به او بدهید زیرا از دو حال خارج نیست:
۱-یا نمایندگان و رهبری مزبور شایسته است که فبها...
۲-و یا شایسته نیست که به هرحال جبر تاریخ است و باید لااقل برای یک دوره به آن تن داد. چرا که مردمی که به آن رهبری یا حزب یا شخصیت ابراز اعتماد کردهاند خودشانبایستیدر عملبهنتیجهموردنظربرسندالبتهمامطمئنهستیمکهاینمطالبآنقدر سادهوپیشپاافتادهاست که جای هیچ اماّ و اگر ندارد.
بنابراین ما اعلام میکنیم که:
خودداری از مذاکره با رهبران و احزاب مورد اعتماد مردم در کردستان (که از طریق یک نظرپرسی آزاد نیز قابل تحقیق بیشتر است) در واقع چیزی جز اعلام جنگ مجدد در منطقه نیست. و علیهذا پس از تمرکز قدرتهای تصمیمگیری و اجرایی در شورای انقلاب دیگر تا آنجا که به دولت مرکزی مربوط میشود هیچ بهانهیی در این رابطه برای جنگافروزی نباید پذیرفته شود.
مطالب مرتبط
بیانیهٔ چهلمین سالگرد تأسیس شورای ملّی مقاومت ایران
به مناسبت سالروز تصویب طرح شورای ملی مقاومت برای خودمختاری کردستان ایران در ۱۷آبان۱۳۶۲-قسمت اول
به مناسبت سالروز تصویب طرح شورای ملی مقاومت برای خودمختاری کردستان ایران در ۱۷آبان۱۳۶۲- قسمت دوم
به مناسبت سالروز تصویب طرح شورای ملی مقاومت برای خودمختاری کردستان ایران در ۱۷آبان۱۳۶۲-قسمت چهارم
به مناسبت سالروز تصویب طرح شورای ملی مقاومت برای خودمختاری کردستان ایران در ۱۷آبان۱۳۶۲-قسمت پنجم