قرارداد خیانت شده - ۲۶ فروردین سالگرد امضای قرارداد آتشبس بین ائتلاف نیروهای چندملیتی با ارتش آزادیبخش ملی ایران در سال ۱۳۸۲- قسمت دوم
قرارداد خیانت شده
عمر رژیم منفور آخوندی چگونه طولانی شد؟
۲۶ فروردین
سالگرد امضای قرارداد آتش بس
بین ائتلاف نیروهای چندملیتی با ارتش آزادیبخش ملی ایران
در سال ۱۳۸۲
قدردانی و سپاس از هموطنان در داخل و خارج کشور
مسعود رجوی -۳۰ فروردین ۱۳۸۲
هموطنان عزیز،
با درود به شهیدان آزادی ایران، بهویژه مجاهدان قهرمانی که در این ایام در جریان حملات گسترده تروریستی رژیم آخوندی و مزدورانش بهقرارگاهها و مواضع مجاهدین در منطقه مرزی جان باختند، عمیقترین مراتب قدردانی و سپاس از یکایک شما را تقدیم میکنم.
انبوه پیامها و توجهات و اظهار نگرانی و حمایتهای بیدریغ شما در هفتههای اخیر، که با عنایت و ملاطفت بسیار نسبت به مجاهدین و رزمآوران ارتش آزادی در منطقه مرزی بلاوقفه جریان داشت، مضافاً بر همبستگی و برانگیختگی شورانگیز هموطنانمان و شخصیتها و نیروهای سیاسی در تظاهرات جهانی امروز، بهراستی آدمی را شرمنده و غرق محبت و منت میکند. محبت خلقی اسیر در چنگال آخوندهای خونآشام که برای سرکوب خلق و ذبح فرزندان رشید ایران و ابقای حاکمیت پلیدشان از هیچ توطئه و جنایتی فروگذار نمیکنند. راستی که تا کجا از جایگزین دموکراتیک و میهنی، از مقاومت رهاییبخش و از مجاهدین و ارتش آزادی و اینکه اوضاع علیه دیکتاتوری مذهبی و تروریستی بچرخد، هراسانند.
آخوندهای خونریز و مزدوران آنها در سلسله حملات وحشیانه تروریستی دهها مجاهد خلق را بهشهادت رساندند و بیش از ۵۰ تن را مجروح کردند.
در یککلام بهآخوندها میگویم که از جنایتها و توطئهها و پشتهماندازیهای خود و مزدورانتان برای نابودی مجاهدین طرفی نمیبندید.
درباره وقایع و حوادث پرالتهاب و پرمخاطره یک ماه گذشته، باشد که در آینده فرصت گزارش و تشریح حماسه بزرگ اما خاموش مجاهدین و ارتش آزادی بهدست آید تا مردم ایران بدانند که با چه مرارتها و رنجها و فدیههایی، چه برگهای زرینی بر دفتر افتخارات این مقاومت و بر تاریخ غرور و سربلندی ایرانیان در ایستادگی بر سر اصول و عدم انحراف از مبارزه پرشکیب و یکسویه در قبال آخوندهای غاصب، افزوده شده است. آنهم در سختترین شرایط و در بحبوحه بمبارانهای مستمر (گاه۹۰ و حتی ۱۲۰ بار در یک شب) در جنگی که فرزندان ایران هیچ نقشی حتی بهاندازه شلیک یک تیر در آن نداشتهاند.
- شورایعالی امنیت نظام آخوندی برای سر من هم جایزه تعیین کرده و تجهیزات و نیروهای ویژه بهداخل خاک عراق فرستاده است.
۳۱ سال پیش در چنین روزی (۳۰ فروردین ۱۳۵۱) فوز عظیم شهادت در کنار مجاهدان خلق علی باکری، ناصر صادق، علی میهندوست و محمدبازرگانی، که با یکدیگر در دادگاههای نظامی شاه بهاعدام محکوم شده بودیم، از من دریغ شد. در ۳۰ فروردین ۱۳۵۴ نیز برادران و رفیقان هم بندم، بیژن جزنی و ۶ یار فدایی او و کاظم ذوالانوار و مصطفی خوشدل پیشی گرفتند. و پس از آن نیز بارها و بارها در زمان شاه و در زمان شیخ، این مثنوی تأخیر شد.
راستی سر چه باشد که فدای قدم دوست، یعنی خاکپای ملت ایران و درخت تناور آزادی و استقلال آن، گردد که در حاکمیت آخوندها با خون یکصد و بیست هزار شهید آزادی آبیاری شده است.
همگان بهچشم دیدند که در جنگی که در عراق جریان داشت مجاهدین و مقاومت ایران با بالاترین بهای ممکن و با بالاترین خطرپذیری، از آزمایش استقلال و اصالت و از آزمایش پایبندی بهتنها هدف خود که آزادی ایران است، سرفراز بیرون آمدند و سیاوشگونه از آتشها گذشتند.
پس این مقاومتی است بر حق و مشروع که در اعماق تاریخ و جامعه ایران ریشه دارد. شرایط سیاسی البته بسیار بغرنج است اما هر کس که در برابر دجالیت و سرکوب و قتلعام خمینی و شرایط طاقتفرسای پس از ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ دوام آورده باشد، باز هم بهقطع و یقین راه خود را بهپیش باز میگشاید. پس از ۳۰ خرداد، میلیشیا و خواهرانمان شبها در تهران در زیر پلها و در جویهای دورافتاده آب و در بهشت زهرا و قبرهای خالی میخوابیدند.
گفتهایم و تکرار میکنیم که مبارزه و جنگ ما از آغاز و فقط به فقط با رژیم نامشروع و آزادیکش آخوندی بوده و میباشد. رژیمی که مقاومت را بهما و مردم ما تحمیل کرده است. اگر آخوندها منکر حقانیت این مقاومت و حمایت گسترده مردم ایران از آن هستند، بلادرنگ میتوانند با قبول انتخابات آزاد مؤسسان و ریاستجمهوری بر اساس اصل حاکمیت مردم (و نه ولایت فقیه) تحتنظر ملل متحد بخت خود را در برابر مردم ایران و مقاومت ایران بیازمایند. راستی چرا از این نسخههایی که در این ایام برای عراق میپیچند، خودشان تبعیت نمیکنند؟!
-آخوندهایی که تا دیروز مجاهدین و رزمآوران آزادی را بهوابستگی و دستنشاندگی دولت عراق متهم میکردند و عمدتاً بر همین اساس خواهان برچسب تروریستی علیه این مقاومت میشدند، امروز که عراق در کنترل نیروهای آمریکاست دیگر چه میگویند؟! لابد از فردا مجدداً ما در تبلیغات آخوندها «عوامل استکبار جهانی» و «تحتالحمایه آمریکا» خواهیم شد! فقط باید یادشان باشد که شوروی هم 12سال پیش فروپاشی شده است و برچسب وابستگی بهآن هم موضوعیت ندارد!
راستش را بخواهید آنچه بهاثبات رسیده است وابستگی تمامعیار و سرتابهپای این مقاومت بهمردم و تاریخ و فرهنگ ایران است با گوشت و پوست و استخوان.
- بر اساس همین اصالت و استقلال و مواضع اصولی که همگان گواه و نظارهگر آن بودند، بهاطلاع همه هواداران و پشتیبانان مجاهدین و مقاومت ایران میرسانم که دیگر جایی برای بهانهها و دستاویزهای حکومت آخوندی و برای برچسب تروریستی علیه سازمان مجاهدین خلق ایران باقی نمانده است و از این رو اولین خواسته سیاسی که در تمام مجامع و محافل و مناسبات و ارتباطات بینالمللی مصرانه باید بر آن پافشاری نمود، کنار گذاشتن این برچسب ناچسب و کمکنکردن بهدیکتاتوری مذهبی و تروریستی حاکم بر ایران است.
خشم دیوانهوار سرکردگان رژیم از قرارداد آتش بس
زیرپا گذاشتن قرارداد از سوی آمریکا
خلع سلاح ارتش آزادیبخش برای خوشآمد آخوندها
آخوند خاتمی:
ما انتظار داشتیم که از سوی آمریکا حملهیی علیه این گروه
که مخوفترین و بدترین تروریسم را مرتکب شده صورت گیرد
طوری که صداقت آمریکا را نشان دهد
بیروت-۲۴اردیبهشت۸۲
ارزیابی تحولات در
بیانیه شورای ملی مقاومت ایران
۳۰ تیر ۱۳۸۲
تحولات بینالمللی و بازتاب آن در وضعیت رژیم و موقعیت مقاومت
در سطح بینالمللی، مهمترین رویداد در سالی که گذشت حملهٔ نیروهای ائتلاف و سرنگونی سریع رژیم عراق بود. رژیم آخوندها که میدانست در این جنگ پیروزی برای رژیم سابق عراق متصور نیست، یک سیاست چند جانبه را طراحی کرد که مقاومت ایران آن را از پیش افشا نمود.
محور اول این سیاست، حمله به نیروهای مقاومت بهمنظور نابودی جنبش مقاومت و ارتش آزادیبخش بود. رژیم در این رابطه به بسیج گستردهٔ نیرو دست زد و مزدوران خود را روانهٔ عراق کرد یا در نقاط مرزی همجوار با قرارگاههای مقاومت مستقر نمود. در عرصهٔ بینالمللی نیز با بسیج دستگاه دیپلوماسی و به خدمت گرفتن مأموران مستقیم و غیرمستقیم خود کوشش نمود تا نیروهای ائتلاف را به حمله به پایگاههای مقاومت تشویق و ترغیب کند. التماس و درخواستهای مکرر مقامهای رژیم از آمریکا برای هدف قرار دادن قرارگاههای ارتش آزادیبخش و به راهانداختن موج گسترده و شدید جنگ روانی و سیاسی بهمنظور دم تیغ دادن مقاومت در جریان جنگ آمریکا و عراق از چند ماه قبل از شروع جنگ به سیاست روزمرهٔ رژیم تبدیل شده بود. این سیاست بهروشنی نشان داد که رژیم با به کار گرفتن تمام قوا و امکانات خودش ، به تنهایی نمیتوانست از پس این مقاومت و بهویژه سازمان مجاهدین خلق ایران برآید، والا نیازی به عجز ولابه و استمداد از استرالیا و آمریکا و انگلستان و ایتالیا و آلمان و فرانسه و اردن و سوریه نبود.
در مقابل سیاست مداخله گرانهٔ رژیم، مقاومت ایران با تأکید بر این که مطلقاً طرف این جنگ نیست و جنگ این مقاومت فقط با رژیم آخوندی است، قرارگاههای خود را در جنوب عراق تخلیه کرد.
مقاومت ایران این سیاست عدم مداخله و بیطرفی را که به پیروی از عالیترین مصالح مردم اسیر و محروم ایران در برابر رژیم استبداد مذهبی اتخاذ کرده بود، پیگیرانه ادامه داد.
به این ترتیب، سیر رویدادها بهروشنی و با وضوح تمام نشان داد که مقاومت ایران نیرویی مستقل است که سرنوشتش نه به حکومت قبلی عراق و ابسته بود و نه به هیچ حکومت دیگری وابسته است.
وقتی مقاومت ایران توانست در میان توفان با استواری راه خود را که همان تکیه بر مبارزه با استبداد دینی حاکم بر ایران است ادامه دهد و در گردابی که رژیم و دشمنان مردم ایران فکر میکردند یا آرزو میکردند این مقاومت در آن نابود شود، فرو نرفت و توانست با اتخاذ سیاست اصولی و میهنی، قرارداد آتشبس را (هر چند که از جانب مقاومت آتشی در کار نبود) با نیروهای ائتلاف امضا کند و در مورد گردآوری نفرات و تجهیزات نیز بهرغم توطئه رژیم به توافق برسد، خشم دیوانهوار سرکردگان رژیم فوران نمود. سرکردگان رژیم با سردادن گلایه و آویختن به دامن آمریکا تلاش کردند تا این آتشبس را به هم زده و نیروهای ائتلاف را به بمباران مجدد قرارگاههای ارتش آزادیبخش ملی ایران وادار کنند. خامنهای، رفسنجانی، خاتمی، دبیر شورای عالی امنیت، وزیران ، امام جمعهها و بسیاری از مقامهای ریز و درشت حکومتی به زبان آمدند و به بیانهای گوناگون خشم و غیظ خود را از این آتشبس و اینکه نیروهای مقاومت در آتش جنگ نابود نشدهاند، ابراز داشتند و حرفشان این بود که «هر گونه تسامح نسبت به منافقین برای ایران قابلقبول نیست» (شیخ حسن روحانی دبیر شورای عالی امنیت رژیم 7اردیبهشت82). در این زمینه آخوندها همه گونه مذاکره پنهانی و آشکار را برای خود مجاز اعلام کرده بودند که سر انجام با تصمیم دولت آمریکا مذاکرات در سوئیس متوقف شد.
در این باره، محسن آرمین از سران باند خاتمی و نماینده و نایبرئیس قبلی مجلس رژیم به خبرگزاری آسوشیتدپرس گفت: «ایران این فرصت را از دست داد که در زمان حکومت صدام مجاهدین را از میان بردارد. اکنون برای ما دشوارتراست که با آمریکا درباره تسلیم این گروه وارد مذاکره شویم». یک عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی رژیم نیز تصریح کرد: «یک هفته بلا تصمیمی فرصت مناسبی برای ایران بود که بحث نفاق را از بین ببرد. عدم اتخاذ تصمیم مناسب این فرصت را از دست ایران گرفت و انتقاد شدیدی به وزارتخارجه وارد است» (۱۰اردیبهشت۸۲).
همزمان با شروع مذاکرات دو روزه با ژنرال آمریکایی اودیرنو در قرارگاه اشرف (۱۹اردیبهشت) روزنامهٔ ایتالیایی لارپوبلیکا با چاپ اظهارات وزیر خارجهٔ رژیم نوشت: «خرازی با فراتینی (وزیر خارجهٔ ایتالیا) خیلی واضح صحبت کرد و خواست که نظراتش به آمریکا و اتحادیهٔ اروپا منتقل شود که باید به تحمل کردن و مسالمت با مجاهدین خاتمه داده شود». اما پس از خنثی شدن توطئه رژیم برای برهم زدن آتشبس و توافق طرفین در مورد گردآوری تجهیزات و نفرات ارتش آزادیبخش ، خاتمی در کنفرانس مطبوعاتی خود در بیروت حسرتزده گفت: «ما انتظار داشتیم که از سوی آمریکا حملهیی علیه این گروه که مخوفترین و بدترین تروریسم را مرتکب شده است، صورت گیرد. طوری که صداقت آمریکا را در ادعایش نشان دهد» (۲۴اردیبهشت۸۲).
از این پیشتر، رژیم و عوامل مزدور آن مدعی انباشت و پنهان نمودن تسلیحات کشتار جمعی عراق در قرارگاههای ارتش آزادیبخش و سرکوب مردم عراق توسط مجاهدین بودند و مابهازای آن زندانهای عراق را مملو از هزاران تن از «اعضای سابق (و ناراضی) مجاهدین» توصیف میکردند! اما بعد رژیم با یک چرخش ناگهانی، دعاوی مسخره پیشین را که پس از سقوط حکومت سابق عراق بطلان همهٔ آنها به اثبات رسیده بود ، کنار گذاشت و آنانی را که در گذشته «ستون پنجم» و وابسته به عراق میخواند، وابسته به آمریکا اعلام کرد و همراه با آن به انواع لجنپراکنیها - از جمله شرکت در سرکوب مردم عراق «با لباسهای ضد گلوله و تفنگهای خودکار و پوتینهای مخصوص و یونیفرم نظامیان آمریکا» - مبادرت ورزید (رسالت و جمهوری اسلامی۱۳ و۱۶اردیبهشت۸۲).
مسئول شورا ضمن استقبال از آتش بس، تأکید کرد که مقاومت ایران در عراق بهوجود نیامده و همچنان که تاکنون به شرط استقلال در عراق مانده ، از این پس هم با همین شرط خواهد ماند. این مقاومت فقط برای جنگ با رژیم آخوندی به عراق رفته و هیچ دخالتی در امور داخلی عراق ندارد و از این پس هم دخالتی نخواهد داشت
. این وضعیت ژئو پلیتیک منطقه و مشخصاً وضعیت فاشیسم مذهبی حاکم بر ایران و گرایش ویژهٔ آن به «صدور انقلاب» از یکسو و خصوصیات داخلی عراق از سوی دیگر است که عراق را مهمترین هدف صدور بنیادگرایی رژیم آخوندها نموده وبا توجه به اصالت مقاومت ، این وضعیت ژئوپولیتیک، امکان حضور مقاومت را در عراق با حفظ استقلال فراهم کرده است. مواضع اصولی و رفتار بیطرفانه و مسئولانهٔ مقاومت ایران سبب شد که برخی از فرماندهان نیروهای ائتلاف به اصالت مقاومت ایران گواهی دهند.
خبرگزاری فرانسه (۲۱اردیبهشت) نوشت: ژنرال اودیرنو درباره مذاکرات دو روزهٔ خود با مجاهدین به خبرگزاری فرانسه گفت «این یک تسلیم نیست. این یک توافق برای سرجمع کردن تسلیحات و گردآوری رزمندگان است. برای من روشن است که آنها شیفته مبارزهشان هستند و به یک ایران دموکراتیک ایمان دارند. چه بسا که من وقتی که روند مذاکرات را شروع کردم این را خوب درک نکرده بودم». همین خبرگزاری نوشت: «ژنرال اودیرنو اظهار عقیده کرد که باید در طبقه بندی سازمان مجاهدین خلق ایران توسط وزارتخارجه آمریکا بهعنوان یک سازمان تروریستی باز بینی صورت گیرد».
حمایت گستردهٔ مردم و عشایر عراق از مجاهدین که در بیانیههای متعدد سران آنها و در تظاهرات و گردهماییهای بزرگشان در قرارگاه اشرف اعلام گردید، بهراستی دیگر جایی برای یاوهگوییهای رژیم و صحنه پردازیهای سخیف عوامل و مزدورانش باقی نگذاشت.
۲۹آذر ۱۳۸۸
آیا بیشتر از این میشد چه سیاسی چه اقتصادی و چه در مناسبات یومیه ، استقلال عمل داشت ،چه در دولت سابق عراق و چه در دولت لاحق و چه در برابر آمریکاییها، همین الآن همین الان، انبوهی اتهام مگه همین دولت عراق ، دولت کنونی چون دولت قبلی که نیست میگوید آمریکاییها به اینها پول میدهند. نه بابا آمریکاییها پولها و جواهراتی رو که از ما گرفتهاند جواهرات اهدایی مردم ایران را میگویم هنوز آزاد نکردند، هنوز آزاد نکردن، اسنادش هم هست،
اسناد دریافت پول و طلا و جواهرات مجاهدین به امضای افسران آمریکایی
سند نگهداری دارایی/ شاهد
محل: اچ ۱
نام دارنده اشیاء: محسن مهرورز- غیرنظامی
محل بهدست آمدن: از دارنده آن.
دلیل گرفته شدن: بازداشت شخص
توضیح و لیست اشیاء:
گردنبندهای طلا،
گوشوارههای طلا،
انگشترهای طلا،
آویزهای طلا،
صفحات طلا،
ساعتهای دارای الماس، و سایر جواهرات
خلاصه گزارش سروان اطلاعات ارتش آمریکا
برای ثبت در پرونده
۱۲ اکتبر ۲۰۰۳
وزارت ارتش
قرارگاه اشرف، عراق
یادداشت برای ثبت در پرونده
۱۲ اکتبر ۲۰۰۳
موضوع: عضو مفقود مجاهدین خلق – مقدار زیادی پول
سازمان مجاهدین خلق گزارش میکند که رویدادهای زیر رخ دادهاند و مدارک لازم برای اثبات این دعاوی را در اختیار دارد.
- در تاریخ ۱۱ آوریل، تقریباً ساعت ۱۴۳۰ بعدازظهر، چهار نفر زیر سوار بر یک اولدزموبیل سال ۹۱ به رنگ سورمهیی در جاده بغداد – اردن در حال رانندگی بودند.
-آنها در خروجی شهر رمادی توسط یک پست بازرسی آمریکایی متوقف و بازداشت شدند.
-به چمدانهای آنها برچسب «کیسههای ثروت» زده شد. آنها سپس دستبند زده شده و روی سرشان کیسه کشیده و به یک هلیکوپتر شینوک منتقل شدند.
-آنها سپس به یک فرودگاه نظامی در نزدیکی اردن به نام «H-۳» برده شدند. در آنجا آنها را به یک ریل بازجویی انداختند. عصر آن روز دو تن از بازداشت شدگان توسط یک دکتر، بهدلیل جراحاتی که متحمل شده بودند، ویزیت شدند.
-در روز دوم بازداشت، در رابطه با پول زیادی که همراهشان بود و ارتباطشان با مجاهدین خلق مورد بازجویی قرار گرفتند.
-در روز چهارم در جریان بازجویی، به مهرورز عکس یک جسد نشان داده شد و از او پرسیده شد که آیا این دوست اوست؟ او گفت شبیه است اما بهدلیل کیفیت پایین عکس و نور کم نمیتوانست مطمئن باشد. او خواستار دیدن جسد گردید ولی درخواست او رد شد.
-در روز ۱۸ آوریل، مهرورز از سلول بیرون برده شد و به وسیله دو نفر غیرنظامی، دو نظامی و چند نگهبان مورد بازجویی قرار گرفت. دو نفر که در لباس غیرنظامی بودند خود را مامور اف. بیآی معرفی کردند به او گفته شد که اگر او واقعیت را درباره پول نگوید او را خواهند کشت. وقتی او شروع به تکرار همان پاسخ کرد، یک نگهبان وارد کار شد و محکم به دهان مهرورز کوبید بهنحوی که دو دندان وی شکست. وقتی که بازجویان دیدند که خون از دهان او آمد، ۲۰ دقیقه آنتراکت دادند. در برگشت، دیگر نگهبانها در اتاق نبودند و نمایندگان اف.بی.آی برای اتفاقی که افتاد عذرخواهی کردند. بازجویی از او سپس دوباره شروع شد بدون اینکه به او دیگر تهاجمی بشود.
-در روز ۱۹ آوریل، تمامی نفرات مجاهدین به بازداشتگاه الناصریه و در ۲۰ آوریل به کمپ بوکا منتقل شدند. روز ۲۸ آوریل، یکی از اعضای مجاهدین به نام علیرضا اکبریان به ناصریه آمد و بهدنبال نفر چهارم که مفقود بود میگشت. به او یک نامه وضعیت داده شد که در آن نوشته شدهبود سه نفر در کمپ بوکا هستند و احمد ناصری آزاد شده است. اما هیچ اطلاع یا سند امضا شدهیی در مورد اینکه این بهاصطلاح آزادسازی در کجا انجام شده است موجود نیست.
بازداشت شدگان در کمپ بوکا جویای وضعیت دوستشان بودند. آنها با یک سرهنگ صحبت کردند و او به آنها گفت که اسم دوست آنها را در یک لیست دیده که در ۲۷ آوریل آزاد شده است.
کیفهای آنها در دوران بازداشت در بوکا به آنها نشان داده شد که پول نقد و موارد گرانقیمت از کیفهای آنها برداشته شده بود.
وقتی بازداشت شدگان برای آزاد شدن آماده میشدند، آنها درباره اموال، پاسپورت، کارت شناسایی، پول و دوست خود سؤال کردند. سرگرد به آنها گفت موضوع را دنبال میکند.
سروان اطلاعات ارتش
گردان ۳۲۴ پلیس نظامی
نامه معاون فرمانده کل نیروهای چندملیتی
به نماینده سازمان مجاهدین خلق ایران
۴ ژوئن ۲۰۰۴
مقر فرماندهی
نیروی چندملیتی – عراق
بغداد
۴ ژوئن ۲۰۰۴
مهدی براعی
نمایندهٔ سازمان مجاهدین خلق ایران
اشرف، عراق
آقای براعی عزیز،
این نامه را برای مطلع کردن شما از دریافت نامهتان به تاریخ ۱۴ می۲۰۰۴ مینویسم. از اینکه این موضوعات را به توجه من رساندید تشکر میکنم. این فرماندهی موضوعاتی را که در مکاتبه خود مطرح کردهاید بسیار جدی میگیرد. از شما تا زمانی که این فرماندهی موضوعات مزبور را مورد تحقیق قرار میدهد، درخواست شکیبایی میشود.
بسیار محترمانه
جفری میلر
ژنرال سرلشکرِ ارتش آمریکا
معاون فرمانده کل
نامه دوم معاون فرمانده کل نیروهای چندملیتی
به نماینده سازمان مجاهدین خلق ایران
۵ ژوئن ۲۰۰۴
مقر فرماندهی
نیروی چندملیتی – عراق
بغداد
۵ ژوئن۲۰۰۴
آقایی براعی عزیز،
در نامه شما به تاریخ ۱۴ می۲۰۰۴، شما به اطلاع من رساندید که سال گذشته چهار پرسنل سازمان مجاهدین خلق ایران حامل ۹۶۰ هزار دلار، توسط نیروهای استرالیایی دستگیر و متعاقباً تحویل نیروهای آمریکایی داده شدند. سه نفر از این افراد اظهار میکنند طی مدت بازداشت خود مورد بدرفتاری قرار گرفتند و نفر چهارم گروه آنها در جریان بازجویی کشته شده است.
از اینکه این موضوعات را به توجه من رساندید تشکر میکنم. این فرماندهی این موضوعات را بسیار جدی میگیرد.
من به قسمت تحقیقات جنایی دستور دادهام بهطور کامل این موضوع مورد تحقیق قرار گیرد. از شما تا زمانی که تحقیقات نتیجه بدهند تقاضای شکیبایی دارم
از استمرار همکاری شما سپاسگزارم. لطفاً اگر سؤالی داشتید با من تماس بگیرید
بسیار محترمانه
جفری میلر
ژنرال سرلشکرِ ارتش آمریکا
معاون فرمانده کل
مجاهد شهید کاظم صادقی اکباتان (احمد ناصری)
مجاهد خلق کاظم صادقی اکباتان مهندس برق، زندانی سیاسی زمان شاه در زیر ضربات نیروهای اشغالگر در عراق بهشهادت میرسد
مجاهدان خلق، مرتضی قائمی زندانی سیاسی زمان شاه، خسرو شکراللهی و محسن مهرورز مجاهدانی که تحصیلات خود را در آمریکا ناتمام گذاشته و از ابتدای تأسیس ارتش آزادیبخش به آن پیوستهاند.
مجاهد خلق محسن مهرورز، مجاهدیست که از این پیشتر در سال ۱۳۶۶ هر دو پای خود را بر روی مین از دست داده است اما در زمان جنگ به کمک یاران خود می شتابد
آزادی ۳ مجاهد خلق از اسارت نیروهای آمریکایی- ۳۱ شهریور ۱۳۸۲
نامه سوم معاون فرمانده کل نیروهای چندملیتی
به نماینده سازمان مجاهدین خلق ایران
۲۴ ژوئن ۲۰۰۴
ستاد
نیروی چندملیتی –عراق
بغداد
24ژوئن 2004
آقای براعی عزیز،
من این نامه را به شما مینویسم تا شما را مطلع کنم که نامه شما به تاریخ ۲۲ ژوئن ۲۰۰۴ را دریافت کردهام. این فرماندهی مقولات مطرح شده در نامه شما را جدی میگیرد. همانگونه که در نامهام به تاریخ ۴ ژوئن ۲۰۰۴ به شما یادآور شدم، محققان نظامی ما موضوع مرگ احمد ناصری و گم شدن ۹۶۰ هزار دلار را تحت بررسی دارند.
ما همچنین درخواستهای گوناگون برای بازپرداخت مبلغی را که شما در نامهتان به تاریخ ۱۴ می۲۰۰۴ مطرح کرده بودید بررسی میکنیم.
نامه ۱۴ می۲۰۰۴ شما شامل موضوعات مربوط به ۳۰ خودرو ربوده شده از شما و اینکه در کجا هستند نبود، اما ما آنها را نیز مورد بررسی قرار خواهیم داد.
از شما درخواست میشود تا زمانی که این فرماندهی مشغول تحقیق و بررسی این موضوعات است شکیبایی نشان دهید.
بسیار محترمانه
جفری میلر
ژنرال سرلشکرِ ارتش آمریکا
معاون فرمانده کل
۲۹ آذر ۱۳۸۸
قرارگاه پارسیان که آمریکاییها گرفتند با تمامی تأسیسات و تجهیزاتش که تمامش رو خودمون ساختیم اینکه نمونه است هنوز که بر نگردوندند به ما ،الان چکار کردن من نمیدونم.
مطمئن باشید که در جهان هیچ نمونهای بالاتر و برتر از نمونه استقلال و پاکیزگی سیاسی مجاهدین در این سالیان در عراق نبوده است چه در دولت قبلی چه در دولت بعدی چه در رابطه با آمریکاییها. این منطق خلقی است که رشیدترین و عزیزترین فرزندانش را برای آزادی مایه گذاشته. لابد که از پس هزینههای اونها هم بر میآد بگذریم که مجاهدین عهد کردهاند. که اگر لازم باشد مثل مردم تبریز در جریان مشروطه، علف بیابان و ریشه گیاهان و برگ درختان هم خواهند خورد اما در برابر رژیم نامشروع آخوندی زانو نمیزنند. زانو زدن ارزانی مزدوران همین رژیم باد. هیهات من الذله
قبل از هر چیز، آمریکا که سند وزارتخارجه آن را نشان دادم، همانطورهمه حقوقدانان و وکلا و پارلمانترها و سازمانهای بینالمللی مدافع حقوقبشر میگویند،می باید در برابر آن همه سلاح که گرفته ، بعد از آن همه بمباران، بدون اینکه ما در این جنگ شرکت داشته باشیم و یک گلوله شلیک کرده باشیم،بعد از ۱۶ ماه تحقیقات و اسکرین و بعد از اینکه کنوانسیون چهارم ژنو را رسماً بهرسمیت شناخت و در گزارش وزارتخارجه هم رسماً به آن اذعان کرده است ، نبایستی نقض عهد بکنه و جر بزند. طبق موافقتنامهای که با تکتک ساکنان اشرف جداگانه امضا کرده است باید حفاظت آنها را تا فرجام نهایی یعنی تا روز آخری که به هر دلیلی در عراق هستند، خودش بهعهده بگیرد والا سابقه بسیار بدی از نقض عهدباقی گذاشته خواهد شد.
و این هم اعلامیه فرمانده نیروهای چندملیتی در عراق در آستانه امضای همین موافقتنامه یعنی قبل از امضا که دولت ایالات متحده در ۲ ژوئیه ۲۰۰۴ تأیید میکند که ساکنان اشرف از موقعیت حقوقی افراد حفاظتشده تحت کنوانسیون چهارم برخوردارند و این مطلب را به صلیبسرخ هم میگوید که دولت آمریکا ابلاغ کرده.
حالا اگر آمریکا نمیخواهد به امضا خودش وفادار بماند، حرف ما ، رک و روشن این است که نیروهای ملل متحد باید حفاظت اشرف را بهعهده بگیرند. البته قبل از این گفتیم گفتیم که اگر رژیم اعلام کند و به سازمانهای بینالمللی تضمین مکتوب بدهد که این مجاهدین اشرف از پیگرد و اعدام و شکنجه و دستگیری مصونیت دارند و همچنین از آزادی بیان در داخل میهن خودشون برخوردارند ، ضمن 48 ساعت همه اشرفیان با خودروها و اموال منقولشان میروند به ایران. طبعاً این اولین انتخاب ما بوده و هست و خواهد بود.