گزیده‌ای از برنامه ارتباط مستقیم گفتگو با دکتر سنابرق زاهدی مسئول کمیسیون قضایی شورای ملی مقاومت ایران

نسل کشی مجاهدین

جنایت‌های سبعانه

و اعدام‌های سال‌های ۱۳۶۰ -۱۳۶۱ و ۱۳۶۷

 

در آخرین گزارش جاوید رحمان

گزارشگر ویژه حقوق‌بشر ملل متحد درباره ایران

 

مسعود کلانی: الان بعد از چندین سال ۴دهه گزارشگر ملل متحد در گزارشش میاد دست می‌گذاره روی نسل‌کشی جنایتهای سنگین جنایتهای سبعانه و تأکید می‌کنه بر آنچه که مقاومت ایران پس از سال‌ها مطرح می‌کرده شما ارزیابی‌تان از این گزارش چیست؟

دکتر سنابرق زاهدی: «اگر بخواهیم به محتوای گزارش بپردازیم تیترهایش را بخواهیم ذکر کنیم یک برنامه می‌خواهد ولی یک جمعبندی از این گزارش بگیم از جمله الآن شما اشاره کردید به تلگراف مسئول شورای مقاومت در شهریور ۱۳۶۷ اگر اشتباه نکنم ۳ شهریور ۱۳۶۷ هست که دقیقاً در آنزمان علاوه بر این‌که گفته شده که قتل‌عام داره در ابعاد کلان صورت می‌گیره و به‌طور مشخص تکان‌دهنده‌ترین فاکت در این تلگراف آمده که می‌گوید از سه روز در ماههای مرداد فقط از زندان اوین در روزهای ۲۳، ۲۴ و ۲۵مرداد۱۳۶۷ فقط از زندان اوین ۸۶۰جسد بگورستان بهشت زهرا منتقل شده که فکر می‌کنم این موضوع ابعاد قتل‌عام را در سراسر ایران در زندانهای تهران بنوعی نشان می‌دهد و در برنامه‌های سیمای آزادی قبلاً گفتیم که این فاکت را گزارشگر سازمان ملل اعدام را گزارشگر سازمان ملل گزارشگر ویژه سازمان ملل که سال۸۸ گزارش اعدام در سراسر جهان منتشر کرده بود و بخش کوچکی را به ایران اختصاص داده بود این فاکت را عینا در گزارشش در فوریه۱۹۸۹ در گزارشش آورده در واقع گزارش سال قبل بوده منظورم این هست که این به ثبت تاریخی رسیده که بنوعی ابعاد قتل‌عام را نشان می‌دهد ولی نکته‌یی که الآن شما اشاره کردید من اینجا خوبه بگم که بسیار قابل توجه است در این تلگراف علاوه بر این موضوع و این فاکت یک موضوع دیگری هم هستم که گفته شده در سراسر ایران دستگیری مجدد زندانیان آزاد شده شروع شده و حدود ۱۰هزار نفر که آزاد شدند دستگیر کردند که اینها را هم اعدام کردند این موضوع در این سالیان نادیده گرفته شده بود کمتر به آن توجه شده بود ولی در گزارش جاوید رحمان به این موضوع پرداخته.

اما متمرکزترین یا جدیترین یا به‌قول شما سبعانه‌ترین جنایتهایی که رژیم طی این دهه‌هایی که در قدرت بوده در واقع در دهه۶۰ خودمان و در دهه۸۰ میلادی است به این خاطر به آن موضوع پرداخت آمد جنایتهای رژیم را به‌طور خاص در سال۶۰ -۶۱ آن اعدام‌های گسترده‌یی که در آن سالیان رژیم مرتکب شده بود آنها را مورد بررسی قرار داد هم‌چنین قتل‌عام سال۶۷ – سال ۱۹۸۸ را و نتیجه‌گیریهای کاملاً جدیدی از این وقایع کرد به‌طوری‌که من بخودم اجازه می‌دم اینجوری بگم که چون این گزارش را خواندم و تا حدودی مسائل حقوق‌بشر را دنبال کردم، گزارشها را خواندم و فکر می‌کنم اگر ما بخواهیم بسنجیم ارزیابی کنیم به نظر من هر آنچه از روز اول تا الآن در ارگانهای بین‌المللی ثبت شده بود اگر بگذاریم در یک کفه ترازو و آنچه که در این گزارش به آن رسیده و مسائل به این بالغ شده در کفه دیگر فکر می‌کنم این گزارش سنگینی بکنه باز هم به این معنی که اگر در واقع ببینیم به دهه‌های گذشته چه فعالیت‌های گسترده‌یی صورت گرفته از آغاز دهه۶۰ از فعالیت‌های به‌طور مشخص دهه ۶۰ در واقع خود شهید حقوق‌بشر دکتر کاظم رجوی هدایت می‌کرد این کارزار عظیم حقوق‌بشر را که همان زمان شروع شد قطعنامه‌ها علیه رژیم آخوندی در سال۸۲ کمیسیون حقوق‌بشر اولین بار قطعنامه محکومیت رژیم آخوندی را بتصویب رساند بعد از ۲ سال مجمع عمومی سازمان ملل محکوم کرد رژیم را و این قطعنامه‌ها شروع کرد ادامه پیدا کردن که هنوز هم جریان داره و سالیان سال و دهها قطعنامه به تصویب رسیده در واقع اگر بخواهیم نقطه سرفصلی در آن قطعنامه‌ها در نظر بگیریم قطعنامه‌یی هست که در سال ۱۳۹۵ بعد از فراخوان خانم رجوی رئیس‌جمهور برگزیده مقاومت به دادخواهی برای سال۶۷ و آن کارزار سراسری که در سراسر کشورها و در داخل ایران صورت گرفت به این منجر شد که مرحومه عاصمه جهانگیر که نفر قبل از آقای جاوید رحمان بود و آنزمان ایشون گزارشگر ایران بود او پذیرفت و در وقع به‌طور بسیار مختصر مسأله قتل‌عام سال۶۷ را وارد گزارش سال خودش کرد و از آنجا بود که به‌طور رسمی مسأله قتل‌عام وارد فرهنگ و ادبیات رسمی سازمان ملل شد.

بنابراین، این گزارش از شخصی در این موضع وقتی صادر میشه اهمیت بسیار خاصی دارد. حالا بخواهیم بهش بپردازیم در واقع همان‌طور که اشاره کردم آقای جاوید رحمان در این گزارش علاوه بر مقوله قتل‌عام سال ۱۳۶۷ قتل‌عام زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷ جنایتها و اعدامها و قتل‌عام‌هایی که در سال ۶۰ و ۶۱ یعنی ۸۱و۸۲ میلادی هم صورت گرفته اینها را مورد بررسی قرار داده این برای اولین بار است که این کار صورت می‌گیرد در سازمان ملل به این شکل برای اولین بار است که این مجموعه را در واقع مورد بررسی قرار می‌دهد بعد به یک حقایق بسیار کلانی می‌خواهم بگویم رسیده این حقایق بسیار زیاده از جمله این‌که اعضای هیأت مرگ را اینجا معرفی کرده در گزارش سازمان ملل معرفی شده‌اند خیلی متفاوت است با این‌که یک حقوقدانی بنویسد یا یک کتابی بنویسند یا یک گزارشگری یک گزارشی نوشته بشه و بیان بشه حتی ارگانهای حقوق‌بشری که عرض کردم در گزارش سازمان ملل است. یا این‌که اعدام کودکان را در آن ثبت کرده بسیاری از حقایقی که تو او سال‌ها اتفاق افتاده، اعدام‌های گسترده را همه را بیان کرده به این ترتیب فاکتهای متعدد و متنوع را از جنایتهای رژیم چه در سال۶۰ و ۶۱ و چه در سال ۶۷ اینها را با جزئیات ثبت کرده است. اما اگر بپرسید که اوج کارش چیه؟ ‌اوج کارش همین جمله‌ای هست که شما در مقدمه بهش اشاره کردین. برای اولین بار برای اولین بار در تاریخ سازمان ملل یک گزارشگر ویژه پا را گذاشته پله‌های بالایی و اعلام کرده این جنایتهایی که رژیم مرتکب شده هم در سال ۶۰ و ۶۱ و هم در سال ۶۷ مصادیق بارز و روشن جنایت علیه بشریت، آن هم جنایت علیه بشریت ادامه‌دار است در عین‌حال استدلال کرده بحث کرده و نشان داده که اینها بیش از جنایت علیه بشریت نسل‌کشی هم محسوب می‌شود بنابراین می‌شود گفت که ما الآن که داریم باهم صحبت می‌کنیم در مورد وضعیت جنایتهای رژیم آخوندی، اگر بخواهم وضعیت رژیم آخوندی را بیان کنم از نظر من باید رژیم جنون گرفته باشد چون رژیم بسیار نگران این بود که کار به اینجاها برسه که در گزارشهای داخلی‌اش بسیار به اینها پرداخته بود و هشدار داده بود دفتر رئیسی هشدار داده بود وزارت‌خارجه که مواظب باشین بروید اینکار را بکنید بروید اون کار را بکنید بروید چین را ببینید بروید باچین بروید با کشورهای آفریقا مذاکره کنید شما خودتان نرید با کشور آفریقایی مذاکره کنید چون حرف شما را گوش نمی‌دهند چین در این کشورها، این گزارشات هست یک زمانی باید فرصت کرد راجع به این گزارشات صحبت کنیم فی‌الواقع گزارشات بسیار مهمی است.

یعنی تاکتیک‌هایی که در این اسناد داخلی ریاست‌جمهوری و وزارت‌خارجه رژیم که قیام تا سرنگونی افشا کرده و درسایتش هم منتشر کرد این حقایقی که من عرض می‌کنم آمده است.

که رژیم چه تاکتیک‌هایی را بکار می‌گرفت برای این‌که نگذارد که این شکل بگیرد و نگذارد که این توصیفات از جنایتهایی که مرتکب به‌عمل بیاید بهش می‌گویند جنایت علیه بشریت « بهش می‌گویند نسل‌کشی» اینها برای رژیم دیوانه کننده است برای این‌که رژیم بالاخره خودش مدعی حقوق‌بشر است رژیم کلی ارگان درست کرده کلی ان جی او درست کرده کلی گاو و گوساله‌هایش را میریزد توی مقر اروپایی حقوق‌بشر برای این‌که بتواند تاثیرگزاری بکند بعد یک‌مرتبه گزارشی در می‌آید که می‌گوید جنایتهایی که شما مرتکب شدید جنایت علیه بشریت ادامه‌دار و نسل‌کشی هست بنابراین من فکر می‌کنم که این گزارش ارزش بسیار زیادی دارد و بنابراین می‌شود روی آن بناهای مستحکمی را بناکرد.

ببینید مقوله نسل‌کشی به‌طور خاص نسل‌کشی چون جنایت علیه بشریت رو زیاد بحث کردیم و موضوع نسبتاً روشنی هم هست ولی نسل‌کشی رو ما کم بحث کردیم علتش هم اینه که تابه‌حال ما چنین موضوعی رو نداشتیم که بحث کنیم حالا من یک مقدار سابقه‌اش رو هم میگم برای این‌که بدونین و شاید هم گاهی هم اشاره کرده باشیم قتل‌عام ۶۸ و به‌طور خاص قتل‌عامل۶۷-۸۸ به‌خاطر اینه که در زمان کوتاه در زمان بسیار کوتاه ابعاد بسیار کلان اعدام در سراسر ایران صورت گرفته یک ویژگی خاصی کسب می‌کنه در عرض چند هفته سی هزار رو اعدام کردن خب به این خاطر به این موضوع بعضی وقتها برخی از حقوقدانها از دریچه این به سمتی رفته بودند که این رو با نسل‌کشی هم بشه توصیف کرد به‌طور مشخص آقای جفری رابرتسون که اولین گزارش قتل‌عام رو نوشت در سال ۲۰۱۰ یعنی چهارده سال پیش در عین‌حال که توضیح داد که این جنایت یعنی مصداق جنایت علیه بشریت هست با تمام توصیفاتی که متون و تکستهای و متون حقوقی قوانین بین‌المللی در تعریف جنایت علیه بشریت به این منطبق هست در عین‌حال گفت که می‌تونه این نسل‌کشی هم باشه هم در رابطه با مجاهدین و هم در رابطه با مارکسیستها یعنی به‌طور مشخص در مورد هر دو هم گفت در رابطه با مجاهدین گفت به این دلیل که مجاهدین به‌هرحال یک نگاه دیگه‌ای به مفهوم اسلام و دین دارن که متفاوت هست از اونچه که دین معمول یعنی بخوایم بگیم دینی که جاری هست و مثلا آخوندها مبلغش بودن و هستن یک مذهب و یک نگاه و یک قرائت و یک برداشت و یک تفهیم و فهم دیگری از مفاهیم قرآنی و دینی دارن و به‌طور مشخص هم اسم آیت‌الله طالقانی رو در اون گزارش آورده که مجاهدین به‌اصطلاح با اون نگرش مقداری در پرتو تفسیر آقای طالقانی به این مفاهیم جدید رسیدند بنابراین مجاهدین وقتی یک نگاه و یک برداشت و یک باور خاص خودشون رو نسبت به مذهب دارن و خمینی هم به این خاطر اینها رو کشته و به همین دلیل هم به اینها میگه منافق و به همین دلیل به اینها میگه حالا توصیفهای دیگه التقاطی و اینها بنابراین این می‌تونه مصداقی از چیز باشه من بهتر بود این رو خلاصه‌تر می‌گفتم به‌هرحال آقای رابرتسون اولین بار این حرف رو زد.

من یک نکته هم در مورد خود نسل‌کشی بگم که شاید مفهوم نباشه این‌که مقوله نسل‌کشی کلاً یک مقوله‌ای نیست که خیلی زیاد بهش پرداخته شده باشه من رفتم کشورهایی رو که در اونها این مسأله اتفاق افتاده رو در آوردم اگر این گزارش درست باشه تا حالا در تاریخ مدرن ما که مثلا ۱۵۰سال پیش به این طرف هست ۱۲مورد نسل‌کشی بوده یعنی ۱۲مورد بوده که تا حالا ارگانهای بین‌المللی اونها رو نسل‌کشی شناختن یکی در یونانه در یونان بسیار قدیمیه مال اوایل قرن نوزدهمه بیش از صد سال پیش بیش از صد سال پیشه که من وارد جزییاتش نمیشم که بعد از امپراطوری عثمانی اونجا بسیاری از بین جنگهای بین یونان و ترکیه اون زمان در ابعاد کلان یونانیها رو کشتار کردن به‌عنوان چی به‌عنوان یک ملت قبل از این‌که این رو بگم اجازه بدید که یک نکته دیگه‌ای رو بگم برای این‌که روشن بشه که چرا اینها نسل‌کشی هست البته قوانین زیادی وجود داره ولی من در اساس به دو تا اشاره می‌کنم یکی این‌که یکی به خود کنوانسیون منع و مجازات نسل‌کشی یک کنوانسیونی هست تحت عنوان کنوانسیون منع و مجازات نسل‌کشی که این کنوانسیون در سال۱۹۴۸ یعنی درست بعد از جنگ جهانی دوم در مجمع ملل به تصویب رسیده کوتاه هم هست یعنی خیلی طولانی نیست ولی بسیار به‌اصطلاح غنی هست این کنوانسیون این کنوانسیون در واقع نقطه آغازش البته اون جنایتهایی که از جنس نسل کشیه و قبلاً اتفاق افتاده بوده و به‌طور خاص نسل‌کشی یهودیان در جریان جنگ دوم جهانی بسیار چیز گرفته سوخت رسونده که تبدیل بشه به یک قرارداد جهانی در مورد نسل‌کشی این قرارداد در سال همونجور که عرض کردم در سال۱۹۴۸به تصویب رسیده ماده دوش رو من می‌خونم برای این‌که مشخص باشه چی می گیم میگه در قرارداد فعلی اسمش رو می گذاره قرارداد یعنی معاهده همین که کشورها همه امضا کردن برای این‌که بدونیم این‌که این قرارداد رو رژیم ایران هم در زمان شاه بهش پیوسته بنابراین رژیم کنونی هم به این معاهده متعهد و موظفه نمی‌تونه ازش در بره پس بنابراین وقتی می‌گیم نسل‌کشی براش مسأله گفتم که جرم این رژیم به این خاطره حالا این میگه چی میگه مفهوم کلمه. یعنی همین نسل‌کشی یکی از اعمال مشروحه ذیل است که این کلمات بسیار کلمات وزن داریه به‌اصطلاح که به نیت پس چی نیت نابودی تمام یا بخشی از یک گروه ملی قومی نژادی و یا مذهبی ارتکاب بیانجامد. ببینید کل این معاهده بین‌المللی ۲۰۰کلمه بیشتر نیست بنابراین هر یک کلمه‌اش به‌اصطلاح یک تن وزن داره این کلمات خیلی کلمات و تازه این مواد اصلیش هست که دارم می‌خونم بعد این اعمال چی هاست؟ این اعمال عبارتست از اینها که اسم برده:

یک – قتل اعضای اون گروه کشتنه کشتن تمام یا بخشی از یک گروه ملی نژادی قومی یا مذهبی از این جهت .

دو – صدمه شدید نسبت به سلامت جسمی یا روحی افراد اون گروه این هم باز یکی دیگه از مصادیق این جنایته .

سه – قرار دادن عمدی گروه در معرض وضعیات زندگانی نامناسبی که منتهی به زوال قوای جسمی یا کلی اونها شود. که مشخصاً در مورد زندانیان این کار رو کرده، پس ماده دو در واقع داره بحث. را به این ترتیب تعریف می‌کنه اون کلماتی رو که اول خوندم بسیار مهمه که عبارتست از به نیت نابودی تمام یا بخشی از یک گروه ملی قومی نژادی مذهبی خب بعد حالا در عین‌حال ماده سه هم انواع جوین ساید رو بیان کرده یکی جوین ساید کشتار جمعی یعنی خود کشتن، دو، تبانی به‌منظور ارتکاب جوین ساید اون هم جوین سایده مثلا چند تا کشور با هم متحد بشن بخوان یک جوین سایدی رو مرتکب بشن مثلا فرض کنید دولت به‌اصطلاح شیعه عراقی با رژیم ایران متحد می‌شن که سنیهای عراقی رو قتل‌عام کنن کاری که کردند کما این‌که توی سوریه این کار رو کردن این اولین باره که این حرف رو می‌زنم ولی به‌هرحال این حرف مهمیه و درسته این حالا تبانی منظور ارتکاب دو تا کشور با هم تبانی می‌کنن که جوین سایدی رو مرتکب بشن حتی اگر نشن ها ولی باز هم این چیه جوین سایده، تحریک مستقیم و علنی برای ارتکاب جوین ساید مثلا فرض کنین خامنه‌ای فتوایی داده به این چیزهای نیروهاش تو عراق که بیاین سنیها رو بکشین بعد هم این‌که شرکت در جوین ساید. پس بنابراین اینها عبارتست از این جرم مصادیق نسل‌کشی.

حالا این بنابراین روشن‌تر بیان می‌کنه میگه چی میگه منظور از نسل‌کشی در این اساسنامه هر یک از اعمال مشروحه ذیل است که به قصد نابود کردن تمام یا قسمتی از یک گروه ملی قومی نژادی یا مذهبی از حیث این عناوین اطلاق گردد. قتل اعضای گروه اولش یعنی همون -۲- ایراد صدمه شدید نسبت به سلامت جسمی یا روحی اعضای گروه – قرار دادن عمدی اعضای گروه در وضعیتی که منجر به زوال جسمی یا روحی یعنی عین همون کلمات رو گفته اینجا پس وقتی می گیم نسل‌کشی یعنی این کارها بشه که بگیم نسل کشی.

حالا بریم روی اون چیزی که اتفاق افتاده چرا می‌گیم جوین سایده چرا می‌گیم نسل کشیه به این دلیل می گیم نسل کشیه که همین معاهده‌ای که در مورد منع و موضوعات نسل‌کشی خوندم و همینجور از دادگاههای بین‌المللی گفت که به‌اصطلاح اعمال این جنایتها یعنی چند جنایت کشتن و فلان فلان تمام و یا بخشی از یک گروه ملی قومی نژادی مذهبی ما قوم که نیستیم نژاد هم که نیستن یک ملیت ملت هم که خودشون نیستن ولی چی هستن؟ یک اندیشه‌اند یک فکرند منتظری گفت مجاهدین خلق یک سنخ منطقند یک نوع فکرند پس به نوعی این حرف رو منتظری توی نامه‌اش به خمینی یا همون اعضای. چیز به‌رسمیت شناخته. خب. اما بیایم توی به‌اصطلاح صحنه واقعی اون خمینی چی گفته به ما خمینی از روز اول از همون سال ۵۸ به ما گفت التقاطی به ما گفت منافق خب پس از نظر خمینی ما مسلمان نیستیم برادر مجاهد مسعود رجوی در امجدیه گفت بابا علامت اسلام شهادتین هم خودش شهادتین گفت هم همه مردم شهادتین گفتن ولی مگه اون قبول می‌کنه اون که قبول نداشت این حرف رو میگه نفاقه این کار تو پس میگه شما ملحدین میگه شما مرتدین یعنی این کلمات رو بکار برده یعنی ببینید التقاطی ملحد مرتد منافق توی نامه‌یی که نوشته همون حکم قتل‌عامش من معذرت می‌خوام از این جور گفتن چون منتظری در نامه‌اش گفته من هم بعضی وقتها می‌گم همون حکم قتل‌عام خمینی توش هر سه اینها رو در مورد مجاهدین بکار برده نفاق وارتداد و الحاد

 مسعود کلانی: در حکم اون رئیس دادگاه بم هم هست.

دکتر سنابرق زاهدی : حالا اون رو گفته ارتداد. پس ببینید توصیفی که از این می‌کنه توصیف مذهبیه ما رو به‌عنوان مجرم به این دلیل می‌شناسه که ما یک عقیده دیگه داریم ما اسلام اون رو قبول نداریم همین اخیراً همین آخونده رئیس دادگاهی که برای مجاهدین درست کردن گفت چی؟ یا همین آخونده که گاها اونجا می‌آید که واقعاً مضحکه حرفهاش گفت که مریم رجوی گفته که خدای ما با خدای آخوندها فرق می‌کنه. خب فرق می‌کنه دیگه، خدای ما با خدای آخوندها فرق می‌کنه خدای آخوندها یک خدایی است که فقط شکنجه می‌کنه فقط می‌کشه فقط آزار می‌ده خدای مجاهدین اینجوری نیست خدای مجاهدین خدای رحمته خدای رهاییه خداییه که به توحید دعوت می‌کنه این خیلی متفاوته دو تا خداست یعنی فهم به‌اصطلاح تعبیر یا تفسیر یا چی بگم روایت دیگری است از اونچه که بهش می‌گیم اسلام اونچه که بهش می‌گیم حضرت محمد یا علی متفاوته دو تا حرف می‌زنیم راجع به عاشورا امام حسین حضرت زینب اونها هم می گن ولی دو تا دو تا کاملاً متفاوته مرزهاش با هم جداست خب مرزهاش تو کجا با هم جداست توی خیلی جاها جداست خب ببینید اگر بخوایم از کلمات فاصله بگیریم خب مثلا نگاه کنین ما معتقدیم که حقوق زن و مرد در زمینه‌های مختلف برابره اقتصادی اجتماعی فرهنگی آخوندها می گن برابر نیست زن نصف مرده خب این می‌آد جامعه رو شقه می‌کنه جدا می‌کنه از نظر ما جامعه یکی اند هر واحد انسانی با اون واحد انسانی دیگه با هم برابرند خب این فرق می‌کنه ما می‌گیم چی آقا جدایی دین از دولت اون میگه آقا دین و دولت چیه دین و دولت یکیه اصلاً ولایت فقیه یعنی نفی مطلق دین و دولت خب پس با هم فرق می‌کنیم – ما می‌گیم این ملیتها حق دارن حقوق خودشون رو داشته باشن خودمختاری حقشونه اون میگه منهدمشون می‌کنه کسی که این حرفها رو بزنه سرکوب می‌کنه می‌کشه خودمختاری چیه. حالا بعد بیایم تو هر عرصه‌ای که وارد شیم از عرصه‌های اجتماعی انسانی دو تا دستگاه است به همین خاطر ما می‌گیم چی می گیم دو اسلام سراسر متضاد تماماً متضاد اسلامی که مجاهدین بهش اعتقاد دارن با اسلام اونها متضاده خب خمینی به چه دلیل مجاهدین رو گفت باید نابود بشن چون که عقیده‌شون فرق می‌کنه با عقیده خمینی چون که یک نگاه دیگه‌ای دارن به اسلام و فهمیده و از این بسیار می‌ترسه البته به‌اصطلاح حرکت سیاسیشون مواضع سیاسیشون حرکت اجتماعیشون هم منبعث از همون آرمان و ایدئولوژیشون هست. دیگه نمیشه که جدا باشه آخوندها هم همینجورین اونها هم از آرمان و ایدئولوژیشون جدا نیست همین جنایتهایی که می‌کنه ازش منشاء می‌گیره جدا نیست در این مورد خیلی حرف میشه زد و خیلی میشه مفصل توضیح داد ولی در هر حال دو تا اسلامه اون اسلامی که خمینی میگه بهش نفاق حتی میگه الحاد حتی می‌گه ارتداد اصلاً مهم نیست براش ولی اون اسم اصلی که می‌ذاره اسم اصلی همونی که میگه چی میگه التقاط میگه که می‌گفت همون سالهای اول همون فاز سیاسی گفت که التقاطی فکر کردن خیانت به اسلام و مسلمین است کی التقاطی فکر می‌کرد؟ مجاهدین دیگه التقاطی بودن از نظر اون همون که شاه می‌گفت که چی (کلانی: مارکی که شاه هم می‌زد) مارکسیست اسلامی این هم می‌گفت التقاطی. اون آخونده هم همین حرف رو می‌زنه توی همین چیز بعدش هم می‌گه همشون محکوم به اعدامن همون آخونده که تئوریسین مجاهدینه به‌اصطلاح در همین دادگاه نمایشی که به‌اصطلاح رژیم همین حرف رو می‌زنه پس ببینین از آغاز همین حرف رو می‌زده الآن هم همین حرفه حرف هم اینه که آقا این مجاهدین یک اسلام دیگه‌ای دارن خب آره یک اسلام دیگه‌ای دارن دیگه. پس به این خاطر هست که اساساً به این خاطر هست که مجاهدین محکوم به اعدامن حالا نگاه کنین اگر بریم توی این فتوای بهش می‌گن فتوا همین حکم قتل‌عام خمینی رو نگاه بکنین اونجا هم همین کلمات رو نوشته من همونجا که می گفتم ربطی به‌قتل‌عام نداره گفتم شروع میشه با این‌که مجاهدین از روز اول منافق بودن از اسلام ارتداد پیدا کردن محارب بودن جنگیدن با این جملاتی که الآن روی چیز هست این جا هست اگر بخونین همین رو روش نوشته خب پس بنابراین به این خاطر هست که اونها محکوم به اعدامن خودش گفته که محکوم به اعدامن اشاره‌یی هم کرده به اون ولی اساسش یک دو سه این حرفهاست حرف عقیدتیه حالا بیایم یک مقدار هم از ببینیم که خود این آخوندا چی می‌گن ببینید این آخوندها من اگر که پیدا بکنم این آخونده رازینی البته خیلی‌هاشون گفتن ولی این حرف مهمی این آخونده که رازینی گفته که ببینین علی رازینی که الآن هم رئیس یکی از شعب دیوان کشوره و خودش هم یکی از قضات اصلی کی بود قتل‌عام بود و سال‌ها دادستان تهران بود و رئیسی که عضو هیأت مرگ بود معاون این بود این دادستان کل بود اون زمان میگه که چی میگه ماهیت مجاهدین خلق از نظر فکری از همون ابتدا مبتنی بر التقاط بود بزرگترین خیانت اونها نه ترورهای کور مردم بی‌گناه بود و نه همکاری با حزب بعث خیانت اصلی این بود که این گروه می‌خواستند چیزی را که اسلام نبود به‌عنوان اسلام انقلابی به خورد مردم بدهند و بسیاری از افراد را هم با این تفکر منحرف کردند خب امام فرمودند اگر یک گروه یک گروه مسلح در مقابل نظام قیام کند همه اعضای آن محارب هستند حتی اونهایی که در شاخه نظامی نیستند و لذا شروع کرد به برخورد با اینها. پس دلیلش چیه علت کشتن یعنی بزرگترین جنایتشون اینه که اینها اینجورین فکرشون فرق می‌کنه اسلام دیگه‌ای دارن برا خودشون این حرف رو خیلی‌های دیگه زدن پس بنابراین اگر بخوایم از اون چهار تا محوری که اونجا نوشته گروه ملی نژادی قومی یا مذهبی ما بریم توی کتی گوری کجا توی کته گوری مذهبی یعنی چون مجاهدین روایت جدیدی از اسلام دارن چون فهم جدیدی از قرآن دارند چون تصویر جدیدی و مدرن از اسلام می‌دن چون فهم جدیدی از قرآن دارن چون تصویر مدرن و دموکراتیک از اسلام ارائه می‌دهند چون به تکامل اعتقاد دارن چون به قوانین علمی اعتقاد دارن و اسلام رو مبتنی به این قوانین علمی بهش نگاه می‌کنن پس باید کشته بشن این منطق خمینی اینه. پس اساس این کشتار به این دلیله البته ایده‌های سیاسی اجتماعی مجاهدین هم از همین دستگاه مایه می‌گیره ولی ریشه اینه به این دلیل باید کشتشون این به این دلیله‌این حرفیه که در گزارش جاوید رحمان هم بهش تأکید شده منتهی گزارش جاوید رحمان بیشتر اون وجهی که خمینی می‌گه تأکید شده اینجا خمینی میگه آقا به اینها می‌گه نفاق می‌گه منافقین اینها از اسلامی که من می‌گم فاصله گرفتن پس باید کشته بشن این حرف غلط نیست درسته این حرف هم ولی حرف اصلی چیه اینه که خب واقعاً یک نگرش جدیدی از اسلام ارائه کردن این آخونده هم می‌گه که اسلام انقلابی خب اسلام انقلابی رو میگه چیز بدیه که باید کشتشون»....

 

لطفا به اشتراک بگذارید: