سالگرد شروع جنگ در غزه در ۱۵مهر ۱۴۰۲ (۷ اکتبر ۲۰۲۳)
در ۱۵مهر ۱۴۰۲ (۷ اکتبر ۲۰۲۳)
صلح و زندگی در گرو درهم کوبیدن
«سر مار» ولایت و فاشیسم دینی در تهران است
مسعود رجوی-۱۹ بهمن ۱۳۶۳
« اما کشاکش انسان با دیو سرنوشت، سرنوشت غدار و تیره و تار، بسا سهمگین و پرتلاطم و خونبار است. چرا که هیولای تیره روزی و اجبار بهنحوی غیرقابل توصیف ستمگر و سفاک است. بیدریغ تنوره میکشد و آدم میخورد، دشمن صلح و زندگی است و با تمام قوا به هلاک حرث و نسل میپردازد. بربریت مجسم است. همچون خمینی است، بسان مار که فقط بایستی با قاطعانهترین و محکمترین ضربه ممکن سرش را به سنگ کوبید و خلاص شد».
برای آزادی ملت ایران، بیتالعنکبوت باید منهدم گردد
سپاه جهل و جنایت باید درهم کوبیده، خلعسلاح و منحل شود
تهدید، نکوبیدن سر مار به سنگ است
........................................................
مسعود رجوی- ۳ تیر ۱۳۹۸
«راستی که بیتخامنهای بزرگترین مرکز جرم و جنایت و سرکوب در دنیای امروز است. قیمت را مردم ایران و فرزندان رشید این خلق ستمدیده، با گوشت و پوست و استخوان میدهند».
......................................................
«اهل مماشات و استمالت، پشتیبانان و مشاطهگران و مزدوران همین رژیم، در یک کُر هماهنگ از جنگ با آن پرهیز میدهند.
فقط معلوم نیست که در ۴۰ سال گذشته چه کسی جز مجاهدین و مقاومت ایران، قصد و حال و رمق جنگ با دشمن ملت ایران و سرنگونی آن در تهران را داشته است؟! آنها میتوانند 40 سال دیگر هم به دیالوگ سازنده و دیالوگ انتقادی با همین رژیم و کف زدن و غش و ریسه برای اصلاحات حاجی خاتمی و میانهروی شیخ حسن روحانی ادامه دهند. اما مردم ایران میگویند که دیگر ماجرا تمام است. دوران آمادهباش برای سرنگونی این رژیم فرا رسیده است.
تهدید، نکوبیدن سر مار به سنگ است.
سپاه جهل و جنایت باید درهم کوبیده، خلعسلاح و منحل شود. باید قیام کرد.
خوشا کانونهای آتشافروز شورشی، طلایهداران ارتش آزادی»
«خوشا هموطنان و یاران شورشگر و اشرفنشان که در کشورهای مختلف جهان چون سیل خروشان جاری شده و صدای رسای مردم ایران و ارتش آزادیستان را طنین افکندهاند».
................................................................
رود خروشان خون شهیدان در پرتو مهر تابان مقاومت و آزادی ایران ضامن پیروزی محتوم خلق ماست
مسعود رجوی
۳ تیر ۱۳۹۸
مسعود رجوی - ۲۲ بهمن ۱۳۶۵
«راستی که بار ”خمینی زدگی“ و ”خمینی گزیدگی“ بر ذهن ها و بر قلبهای همه ما سنگینی میکند. گفته بودیم که خمینی مظهر همهٔ عقب ماندگیها، مظهر همه رسوبات جاهلی و فوران عفونت مستتر در لابلای همه لایههای زیرین تاریخ و جامعهٔ ماست. مظهر چنین عفونتی است. فوران چنین عفونتی است. عفونتی که مستتر بوده در لابلای لایههای تاریخ و جامعه ما، بیرون زده است.
اما آیا تمام تاریخ و هویت ملی و میهنی ما همین است یا به خمینی ختم میشود؟ هرگز! ابدا. خمینی و رژیمش و فرهنگش، وجه میرنده و روبه احتضار این تاریخ و این میهن اند. وجه ناپایدار، وجه گذرا، وجه فرتوت، وجه رو به افول که اگر چه با این دجالیت دینفروشانهشان مهیبترین نیرو و مهیبترین هیولا و اژدرهای تاریخ ایران بودند و بوده، خمینی، ولی ما حالا او را در میدانهای مختلف عقیدتی، سیاسی، اجتماعی و تشکیلاتی، همینطور توی میدان قضاوت بینالمللی تمامعیار منکوب و مغلوب کردیم، ایدئولوژیاش شکستخورده.
چه خوب گفته بود آن وزیر خمینی که قهرمانی که درست کردهایم مقابل خودمان ایستاده و خلاصی نداریم! .
راست میگوید! هر چیزی در نقطهٔ مقابل خودش، ضد خودش را ایجاد میکند. این ناشی از طبیعت و سرشت تکامل است.
هیچ خلاصی هم برای خمینی و رژیم ارتجاعیاش در برابر مقاومت عادلانه و انقلابی خلق ما متصور نیست و خوشا به شرافت آن رزمندگان قهرمانی که برای سلسله نبردهای آخرین آماده میشوند.
و بیچاره شبپرستان که در برابر این مقاومت آزادی ستان بالمآل خوار و نزار و حسرتزده و زیانبار بر جای خواهند ماند.
میخواهم نتیجه بگیرم که در برابر ماتم و مصیبت و در برابر خونریزی و خونآشامی خمینی، در برابر این عزای تاریخی که توی میهن ما خمینی نام گرفته، نبایستی دچار یأس و انفعال شد. نبایستی جا زد نبایستی برید. نباید به فکر سازش و تسلیم افتاد.
به عکس باید مدد کرد باید کمک کرد تا سر مار را به سنگ مقاومت بکوبیم. دیو جنگ و اختناق چو بیرون رود فرشته صلح و آزادی به درآید. اصلاً رمز و راز تاریخ معاصر ما همین است. فرجام همین مبارزه تاریخی است. مأموریت تاریخی خمینی بهدلیل شکست قطعی ایدئولوژیکیاش، بهدلیل افشای داخلی و بینالمللیش و بهدلیل ضربات کاری استراتژیکی که از مقاومت دریافت کرده، به یمن خون شهدا، به یمن رنج و شکنج اسرا به نتیجه نرسیده و حالا دیگر او بایستی گور خودش را گم بکند. به راستی که این ”محنت عظیم“ یعنی خمینی، تجربه خمینی و بلای خمینی، آزمایش بزرگ همین نسلی بود که خمینی کمر به انهدامش بسته بود. وقتی میگوییم“انقلاب نوین ایران“ از همینجا، از همین ضرورت و از همین حتمیت سرچشمه میگیرد. اگر در ادامهٔ انقلاب ضدسلطنتی مردم ایران نخواسته باشیم که ”شاهی“ که از در رفته از دروازهٔ ”شیخ“ فاتحانه برگردد، و با حلول توی کسوت شیخ قبای مذهب هم بپوشد و سلطنت دینی پیشه کند، میباید که با نفی بنیادین نظام ارتجاعی ”شیخ“ آن انقلاب را، انقلاب ضدشاهی را به انقلابی نوینی تعمیق کنیم و ارتقا بدهیم. بعد حاصل این دو نفی (نفی شاه و نفی خمینی) البته رهایی پایدار آزادی است.
اگر جز این است، پس همچنین مقاومت تاریخی که رشیدترین فرزندان مجاهد و مبارز این میهن روی دوشهای خودشان، روی شانههای شرف خودشان حمل میکنند از چه روحیهای و از چه چشماندازی نشأت میگیرد؟ این همه بوسه زدنها به تیرک اعدام و طناب دار برای چیست؟ برای چی رزمندگان آزادی این همه شدائد و شکنجهها و داغ و فراق را تحمل میکنند؟
نه یک، نه دو، نه سه … نه ده، نه صد، نه هزار، نه دههزار، بلکه ۵۰ هزار و ۷۰ هزار.
اینها که تک ستاره نیستند. یک آسمانند، یک کهکشانند. فلک جدید و تابانی هستند که سرنوشت تازهای را در مقابله با ظلمات خمینی برای این خلق و برای این میهن رقم میزنند».
تهدید، کوتاهآمدن و نکوبیدن سر مار به سنگ است
مسعود رجوی-۱۹ فروردین ۱۳۹۸
در تمام آن سالها [در دهه ۸۰ و ۹۰] رژیم در حالیکه عملاً به اشغال عراق و هموار کردن راهش به سوریه مشغول بود، ایادی و پشتیبانان رژیم، آگاهانه و «به فرموده»، از خطر جنگ با رژیم ایران پرهیز میدادند. در حالیکه تهدید آمریکا و جامعهٔ بینالمللی در رابطه با رژیم آخوندها «نهجنگ» بود.
امروز هم بنا بر ۴ دهه تجربه، تهدید، باز هم کوتاهآمدن و نکوبیدن سر مار به سنگ است. ایران بدون این، آزاد نمیشود.
حق مردم ایران برای مقاومت و سرنگونی باید بهرسمیت شناخته شود.