۶دی سالگرد قیام تهران درعاشورای سال ۱۳۸۸

۶ دی

سالگـرد قیام تهــران

در عاشورای سال ۱۳۸۸

اینجا تهران است

اینجا تهران است

این شورشی‌ترین شهر جهان است

زنده باد ارتش آزادی
شعله‌های خشم خلق علیه ولایت یزیدی

مسعود رجوی ـ ۸ دی ۱۳۸۸

اگر معنی آشوب و اغتشاش و ساختارشکنی

قیام و مقاومت و انقلاب برای آزادی است

بله، ما همه آشوبگریم، اغتشاشگریم

و ساختار ولایت یزیدی را به هرقیمت در هم می‌شکنیم

کلید پیروزی و اصل طلایی، در این شرایط

حداکثر تهاجم است


مسعود رجوی -۸ دی ۱۳۸۸

پیام ساده و روشن بود:
-محرم، ماه خون! خامنه‌ای، سرنگون!
-تحجر و جنایت، دو پایه ولایت
-مرگ بر این ولایت یزیدی

خوشا که خلق قهرمان و جوانان اشرف‌نشان در سراسر ایران، قیام سرخ حسینی و آیینهای پیامبر جاودان آزادی را

از چنگ خمینی و خامنه‌ای آزاد و سرور شهیدان را دلشاد کردند.

سلام بر حسین و شهیدانی که در این ایام به‌سوی او بال و پر کشیدند و در آستان او فرود آمدند.
ولا تحسبنّ الّذین قتلوا فی سبیلاللّه أمواتًا بل أحیاء عند ربّهم یرزقون
آنان را که در راه خدا و خلق کشته شدند مرده مپندارید. زندگانند و نزد خدا روزی داده می‌شوند.
فرزندان دلیر ملت ایران، مزدوران را گوشمالی دادند، خلع‌سلاح کردند، خودروها و مراکز آنها را درهم کوبیدند، تجهیزاتشان را به غنیمت گرفتند، لباسهای جرم و جنایت را به آتش کشیدند و عهد بستند

که: «می‌کشم، می‌کشم، آن‌که برادرم کشت».

 

تهران میکشم، میکشم، آنکه برادرم کشت ـ۶دی۱۳۸۸

«بیا بیا-بیا بیا»

«بسیجی یزیدی خشم ما رو ندیدی»!

زنده باد ارتش آزادی!
زنده باد انقلاب دموکراتیک مردم ایران!
زنده باد ارتش بزرگ آزادی مردم ایران!

ارتشی که در سراسر میهن برای آزادی به‌پاخاسته، هر چند که مانند مجاهدان اشرف بی‌سلاح است. اما با دست خالی هم نشان داد که تا کجا می‌توان و باید بر فرق رژیم کوبید.

گرد و خاک آخر خط و تبلیغات مسخره رژیم ولایت را بنگرید. با همان فرهنگ ساواکی– اطلاعاتی. با همان کلمات رادیو و تلویزیون شاهنشاهی درباره آشوب و اغتشاش و تخریب اموال عمومی. با همان خط و نشان کشیدنهای بچه ترسان و میان تهی، آن هم پس از ۱۲۰هزار اعدام و قتل‌عام زندانیان سیاسی…
-اگر معنی آشوب و اغتشاش و ساختارشکنی، قیام و مقاومت و انقلاب برای آزادی است، بله، ما همه آشوبگریم، اغتشاشگریم و

ساختار ولایت یزیدی را به هرقیمت درهم می‌شکنیم.
-اگر تعریف شما از تروریسم ایستادگی در برابر سرقت حاکمیت مردم ایران و رزم جانانه برای آزادی و همان ارزشهای جهان‌شمولی است که رژیم ایران ملزم به رعایت آن است، بله، تا می‌توانید عمامه زمین بزنید و ما را تروریست بخوانید. آن قدرکه گلویتان پاره شود…
-اگر کسی به‌خاطر درهم کوبیدن خودروها و سوزاندن موتورها و تجهیزات و اماکن جنایتکارانی که به‌روی مردم بی‌دفاع آتش گشودند، به اسم هدر شدن اموال عمومی مردم ایران اشک تمساح می‌ریزد، بهتر است ابتدا حساب ۶۸میلیارد دلار پول ناپدید شده از ۳۰۰میلیارد دلار درآمدهای نفتی ۴سال گذشته را پس بدهد.

«پول نفت چی شده خرج بسیجی شده»!

بسیجی بی‌غیرت تشنه به خون ملت، حکومت زور نمی‌خواهیم پلیس مزدور نمی‌خواهیم


-اگر کسی در فکر حرمت عاشورا و ایام عزاداری است، سوگند به‌خون شهیدانی که در آستان سیدالشهدا فرود آمدند و سوگند به درد و رنج مجروحانی که سر به پیشگاه او ساییدند،

، نخستین سالی است که حرمت عاشورا و تاسوعا، حرمت «خون خدا» و ابوالفضل علمدار، به‌پاداشته می‌شود. «ابوالفضل علمدار، خامنه‌ای رو بردار»

همان سوگند وفا که بر تارک ضریحش نوشته شده است: فضل‌الله المجاهدین علی القاعدین اجراً عظیما

صورت مساله، سرنگونی تام و تمام این رژیم است که با پیشتازی یک نیروی انقلابی سازمان‌یافته که معتقد به سرنگونی این رژیم است میسر می‌باشد.

در پی قیام عاشورا سران و سرکردگان رژیم به خط و نشان کشیدن برای اعدام و انهدام مجاهدین روی آورده‌اند. مثل همیشه گمان می‌کنند که به این ترتیب، دیگران هم بر جای خود خواهند نشست.
هموطنان
نیروهای انقلاب دموکراتیک مردم ایران و ارتش بزرگ آزادی
از دود و دم ارتجاع رو به زوال نباید واهمه داشت. مرعوب تنوره کشیدن دیو ولایت نشوید.
مانند مجاهدان اشرف، در منتهای شجاعت و دلاوری، «بیا بیا» بگویید. یعنی که اگر رژیم و نیروهای سرکوبگر آن قصد تهاجم و وحشیگری بیشتری دارند، بیا بیا، تا نشانت بدهیم.

کلید پیروزی و اصل طلایی، در این شرایط، حداکثر تهاجم است.
هم‌چنان‌که در قیام کبیر عاشورا دیدیم، رژیم ولایت حالا دیگر گرگ کاغذی است. به‌شرط این‌که در هر آرایش و حرکتی

اصالت را به جمع بدهید. جمع، توان کوه دارد و فرد را حفظ و حراست می‌کند و با خود بالا می‌برد. اقشار مختلف مردم به‌ویژه کارگران و دهقانان را بیش از پیش به اعتراض و اعتصاب و مقاومت و به صفوف قیام و ارتش آزادی فرا بخوانید.
رود خروشان خون شهیدان در پرتو مهر تابان مقاومت و آزادی ایران ضامن پیروزی محتوم خلق ماست.

مسعود رجوی ۸ دیماه ۱۳۸۸

‌۶دی ۱۳۸۸

خوشا که پیشتازان جبهه خلق و مردم ایران، نسل قیام و خط سرخ سرنگونی، با الهام از پیامبر جاودان آزادی، همان ندای هیهات منّاالذله، به‌پا خاستند و در راستای انقلاب دموکراتیک مردم ایران علیه تمامیت رژیم ضدبشری:

- باز هم تصاویر منحوس را به‌زیر کشیدند.

باز هم «پیرهن چاک و غزل خوان و صراحی در دست» اشرف‌نشان پای به میدان گذاشتند.

-باز هم فریاد آزادی و «مرگ بر دیکتاتور» سر دادند

خامنه‌ای قاتله –ولایتش باطله -۲۲بهمن ۱۳۸۸

-باز هم فریاد زدند: آزادی اندیشه با این نظام نمی‌شه

-باز هم اعلام کردند: بسیجی لعنتی تو دشمن ملتی

و مهمتر از همه با وادادگان و تسلیم طلبان در جبهه ولایت، مرزبندی کردند و خروشیدند:

«کشته ندادیم که سازش کنیم، رهبر قاتل رو ستایش کنیم»

جان کلام در همین جاست. جان مایه‌یی که به‌سوی ارتش بزرگ آزادی مردم ایران راه می‌گشاید و استراتژی قیام و سرنگونی را به ثمر می‌نشاند.

۳۰دی۱۳۸۸

درسهای قیام در روز عاشورا

بسیار می‌گویند و می‌نویسند که، بحث در خیابانهای تهران و سراسر ایران و در دانشگاهها و مجادلات و زد و خورد های سیاسی، در بیرون رژیم و در درون، دیگر انتخابات نامشروع ریاست‌جمهوری در رژیم ولایت فقیه نیست. شعارها هم این نیست. خواسته‌ها هم، این نیست. مشکل هم این نیست. زیرا به‌محض این‌که در مناظره‌های انتخاباتی روزنی باز شد، همه دیدند که چه خبر است و چه ظرفیت انفجاری و بخارات متراکمی در ایرانِ زیر عمامه و نعلین ولایت فقیه فشرده شده است.

کسی منکر تعمیق و رادیکال شدن قیام و شعارهای آن نیست. شعار این است که“ مرگ بر اصل ولایت فقیه“ .

صحبت از“ ساختار شکنی ”و“ سرنگونی ”و“ اغتشاش ”و“ آشوب ”و“ تخریب ”و“ آتش سوزی“ است.

سرکرده انتظامی تهران بزرگ می‌گوید: «آشوبگران روز عاشورا با تجهیزات کامل به صحنه آمده بودند که در آن سنگ و آجر قرار داده شده بود، اغتشاشگران تیر و کمان همراه خود داشتند و برنامه داشتند تا ایجاد آشوب کنند» و «کلکسیونی از نیروهای ضد انقلاب بودند» که «تا نفر آخر را دستگیر می‌کنیم» (۲۷ دی).

به‌نوشتهٔ مطبوعات رژیم «علاوه بر تخریب اموال نیروی انتظامی و حملهٔ وحشیانه به پرسنل آن، یک زن رزمی کار به فرمانده نیروی انتظامی تهران بزرگ حمله نموده و به‌شدت وی را از ناحیه صورت زخمی کرده است». هم‌چنین «مسئول حفاظت یکی از مقامات عالی‌رتبه هم مورد ضرب و شتم قرار گرفته است». «اصلی‌ترین مأموریتی که دستگیر شدگان. مطرح ساخته‌اند هدایت آشوبها و شعارها و شناسایی افراد برای جذب و همکاری با مجاهدین خلق بوده است» (روزنامهٔ رسالت ۲۴ دی).

اعترافات زبونانه رژیم از ابعاد قیام ۸۸

آخوند علم‌الهدی ـ۹دی۸۸

حرکت روز عاشورا فرماندهش منافقین بودند چون شعارهایی که منافقین روی سایتشون از ۱۶آذر گذاشتند، آشوبگران عاشورا آن شعارهای منافقینو سردادند، پس اینها دستیار منافقین بودند. فرمانده حرکت روز عاشورا منافقین بودند. منافقین فرمانده عملیات روز عاشورا بودند. اینها نه تنها اعلام همکاری کردند بلکه اینها پیاده‌نظام منافقین شدند، سرباز منافقین شدند تو عرصه آمدند.

خبرگزاری نیروی تروریستی قدس: آخوند مصلحیوزیر اطلاعات رژیم: مجاهدین در فتنه ۸۸ دقیقاً طراحی و برنامه‌ریزی منسجم داشتند. فتنه ۸۸ تمام نشده و اکنون نیز ادامه دارد چرا که فتنه ۸۸ براندازی نظام را دنبال می‌کرد و هنوز به هدفش نرسیده است.

پاسدار جزایری سخنگوی نیروهای مسلح رژیم: دشمنی که توانست آن فتنه عظیم را پیاده‌سازی کند چه بسا قادر باشد در آینده نیز همین مدل فتنه را برای نظام داشته باشد.

پاسدار سعید قاسمی ـ سرچماقدار خامنه‌ای

پسرم کار تموم بود. من اینو توی قلب پایتخت درک کردم مثل روزهای اول انقلاب که به من می‌گفتند بیا کف خیابون که تمومه کار. سر چهارراه انقلاب. مسعود رجوی و جماعت اینا دارند جمع می‌کنند بساط رو. تموم بود پسرم. آدم و بسیجی‌هایی

بودند توی شرکت نفت و جاهای دیگه میامدند التماس می‌کردند به فرمانده بسیج که آقا اسم ما رو به‌عنوان بسیجی پاک کن. دیگه تمومه. امر بر خیلی‌ها مسجل شده بود که دیگه تمومه. واسه همین سید اولاد پیغمبر میگه من رو تا لب پرتگاه آوردند. واسه اینه ۹ دی.

آلمان ـ برلین مقابل سفارت رژیم

۲۵بهمن ـ

صحبت‌های آخوند احمد خاتمی در فیضیه قم

جنس اغتشاشات روز ۲۵بهمن، جنس اغتشاش روز عاشورا بود. یعنی همون جنایتکارانی که به عزاداران سیدالشهدا حمله کردند، همون جنایتکارانی که مرگ بر اصل ولایت فقیه گفتند، به همین دلیل است ما از مسئولان محترم نظام می‌خواهیم، برخورد قاطع، انقلابی، با همه جریانهای فتنه داشته باشند.

فصل هشتم-جبهه خلق و استراتژی سرنگونی

بر اساس آنچه تاکنون گفتیم، از ۳۰خرداد ۱۳۶۰، استراتژی جبهه خلق، تغییر و سرنگونی رژیم ولایت فقیه برای آزادی و جایگزین کردن حاکمیت جمهورِ مردم، یعنی تودهٔ مردم ایران است.

فصل مشترک جبهه خلق، تعارض و تضاد آشتی‌ناپذیر با دیکتاتوری ولایت فقیه و غصب حاکمیت مردم ایران است. استراتژی سرنگونی از همین جا حقانیت و ضرورت پیدا می‌کند.

از این‌روست که از ۳۰خرداد سال ۶۰ تا همین امروز، از این اصل بنیادین در هیچ شرایطی کوتاه نیامده و پیوسته بر آن تأکید کرده‌ایم.

بله امروز ما هم‌چنان افتخار می‌کنیم که وقتی گفتیم مرگ بر ارتجاع پاش ایستادیم و تا آخرین نفس و تا آخرین قطره خون هم خواهیم ایستاد هم‌چنان که گفتیم سرنگونی سرنگونی سرنگونی

رژیم ولایت فقیه حاکمیت مردم را در جریان انقلاب مردم ایران برضد دیکتاتوری سلطنتی، ربوده و آن را با شِرک و ارتجاع، به مایملک خداگونه و انحصاری خود تبدیل کرده است. حق حاکمیت مردم ایران را غصب کرده است. “ ولایت ”و حکومت و حاکمیت آن مطلقاً نامشروع و سراپا باطل است.

خواست مقدم و عاجل مردم ایران، آزادی و حاکمیت مردم است و این جز از طریق سرنگونی رژیم ولایت فقیه به‌دست نمی‌آید. نفی کامل رژیم ولایت فقیه، مرز متمایز وخط قرمز پیکار آزادی مردم ایران، معیار تشخیص دوست از دشمن، مبنای تنظیم‌رابطه با همه افراد و جریانهای سیاسی، و شاخصِ جذب و دفع نیروهاست. هویت سیاسی ایرانیان میهن‌دوست و آزادیخواه بر همین اساس تعریف و مشخص می‌شود.

بنابراین «جبهه خلق» یا «جبهه مردم ایران»، به‌معنی علمی دربرگیرندهٔ تمام طبقات و اقشار و جریانها و نیروها و افراد ایرانی است که خواستار تغییر و سرنگونی دیکتاتوری ولایت فقیه و برقراری دموکراسی، و در یک‌کلام، خواستار حاکمیت جمهور مردم ایران هستند.

«جبهه خلق» یا «جبهه مردم ایران»، در برگیرندهٔ مجموعهٔ نیروهایی است که مشترکاً تحت ستم و سرکوب رژیم ضدبشری

ولایت فقیه قرار دارند و به همین خاطر می‌توانند به‌طور مشترک و همبسته و متحد در سرنگونی این رژیم شرکت و آن را محقق کنند.

معیار عمده برای شناخت و تعیین اعضا و اجزای «جبهه خلق» یا «جبهه مردم ایران» در برابر رژیم ولایت فقیه،

منافع مشخص عینی آنها در پیشرفت جامعه و توانایی آنها برای شرکت در به انجام رساندن وظیفهٔ سرنگونی است.

سرنگونی این رژیم، وظیفهٔ هر ایرانی آزادیخواه و میهن‌پرست و هویت سیاسی هر نیروی ملی و انقلابی و مردمی است.

برای همسویی و اشتراک و اتحاد عمل در همین خصوص شورای ملی مقاومت ایران طرح «جبهه همبستگی ملی برای سرنگونی استبداد مذهبی» را ارائه کرده است.

هم‌چنان‌که در بیانیهٔ ملی ایرانیان یادآوری شده: «بعد از جنگ جهانی دوم، اغلب کشورهای جهان نازیسم و فاشیسم را مرامهایی ضدبشر شناختند و در قوانین خود هر گونه تبلیغ و ترویج آنها را جرم و مستوجب کیفر اعلام کردند» (بیانیه ملی ایرانیان).

اکنون هر ایرانی آگاه و آزادیخواه به‌روشنی می‌داند که ولایت فقیه، از نظر ماهیت جنایتهایش در مورد مردم ایران، بسا فراتر از آن مرامهای ضدبشر رفته است.

کلمات ضدخلق و ضدخلقی، ضدمردم و ضدمردمی، از همین جا و در تضاد با آزادی و حاکمیت مردم معنا و مفهوم پیدا می‌کند. در زمان شاه با دیکتاتوری سلطنتی می‌جنگیدیم و اکنون طرف جنگ ما و مردم ما استبداد مذهبی، همین رژیم ولایت فقیه، است. به همین خاطر شالودهٔ شورای ملی مقاومت ایران از روز نخست، “ نه شاه، نه شیخ ”بوده است. نفی دیکتاتوری لازمهٔ برقراری دموکراسی و اثبات حاکمیت مردم است.

“ انقلاب دموکراتیک ”آن روی سکهٔ استراتژی سرنگونی برای آزادی و حاکمیت مردم ایران در این مرحله تاریخی است.

“ انقلاب ”را قبلاً دگرگونی جهش‌وار و تکاملی از طریق سقوط طبقهٔ حاکم و انهدام نهادها و روابط مربوط به آن توسط توده‌های مردم تعریف کردیم.

“ دموکراتیک ”به‌معنی“ مردم سالارانه ”، برگرفته از کلمهٔ“ دموکراسی ”یک واژهٔ یونانی، مرکب از کلمه“ دِموس ”به‌معنی مردم و“ کراسی ”به‌معنی حکومت است که آن را به فارسی، “ مردم‌سالاری“ ترجمه می‌کنند.

اکنون روشن می‌شود که همه مدافعان دیکتاتوری، بالاخص مدافعان و مأموران و قداره‌بندان و قلم زنان و مداحان و روضه‌خوانان رژیم ولایت فقیه و اصل ولایت فقیه که عصاره و“ عمود خیمهٔ ”استبداد مذهبی و قانون اساسی آن است از جبهه خلق خارج و در جبهه ضدمردم ایران قرار می‌گیرند. هم‌چنین همهٔ خیانتکارانی که به‌جای سرنگونی این رژیم درصدد سربریدن و نابودی و متلاشی کردن اشرف و مجاهدین هستند، هر کس و در هر کجا و تحت هر عنوان و پوششی که باشد، ادامه و امتداد همین رژیم در داخل یا خارج کشور است.

لطفا به اشتراک بگذارید: