چرا اسد ۱۱ روزه سرنگون شد
دیکتاتوری بشار اسد در عرض ۱۱ روز سرنگون شد؛ اما چطور چنین اتفاقی ممکن شد؟
در سال ۱۳۹۰ قیام و انقلاب مردم سوریه آغاز شد؛ اما رژیم آخوندی با گسیل مزدوران و پاسدارانش تحت فرماندهی قاسم سلیمانی و کشتار دستکم ۵۰۰ هزار نفر از مردم مظلوم سوریه، دیکتاتوری بشار اسد رو حفظ کرد و نیروها و مزدورانش در سوریه رو افزایش داد و بشار اسد از یک حکومت همپیمان به دولتی تحت نفوذ خامنهای تبدیل شد.
اما صفحه از جای دیگهای ورق خورد، مردم ایران با قیامهای دیماه ۱۳۹۶، آبان ۱۳۹۸ و قیام سراسری ۱۴۰۱، تعادل خامنهای و نظامش رو برهم زدن، نیروهای جنایتکار خامنهای از پاسداران و نیروهای سرکوبگر تا نیاتبیهاش متزلزل بودن حکومت آخوندی رو دیدن و روند تضعیف هیمنهی خامنهای شدت گرفت.
اما خامنهای طرح و برنامهی دیگهای داشت و روز ۱۵ مهر ۱۴۰۲ جنگ در منطقه رو شعلهور کرد البته بهبهای کشته شدن دهها هزار تن از مردم مظلوم غزه که هنوز هم ادامه داره، خامنهای اینکار رو کرد و البته در اون مقطع صحنه رو برد؛ اما همانطور که رهبر مقاومت آقای مسعود رجوی در فرادی جنگ غزه گفت: «خامنهای بازندهی استراتژیک این جنگافروزی» بود.
برخلاف بلوفهای «وعدههای صادق» خامنهای توان پاسخگویی به جنگی که راه انداخته بود رو نداشت.
حزبالله لبنان در شرایط خیلی دشواری قرار گرفت، ضربات پیاپی و بیپاسخ شرایط وخیم و ضعف حکومت آخوندی رو برملا کرد.
اما در روز ۷ آذر ۱۴۰۳نبرد ۱۱ روز و سرنگونی بشار اسد شروع شد. الآن وقایع این ۱۱ روز رو بهصورت خیلی مختصر بررسی میکنیم و بعد نتیجه میگیریم.
جنگ با پیشروی نیروهای سوری بهسمت حلب شدت گرفت، اما حلب چطور بهدست رزمندگان سوری افتاد؟
یک آمار هست که سپاه پاسداران در حلب ۳۰ پایگاه داشت! اما خبرگزاری تسنیم نوشت: «مخالفین میگویند ما در حلب ۳۰ پایگاه داشتیم؛ ولی اینطور نبود ما ۱۵ پایگاه داشتیم»
یعنی دستکم ۱۵ پایگاه فقط سپاه قدس در حلب داشته، نیروهای ارتش سوریه هم بهصورت کامل و دستنخورده در حلب بودن.
رئیسجمهور روسیه در رابطه با سقوط حلب گفته که نیروهای تحتامر رژیم ایران و سوریه در حلب ۳۰هزار نفر بودن!! و نیروی مهاجم فقط ۳۵۰ رزمندهی سوری»
خوبه یادآوری کنم که در اون نبرد نیروهای رزمندهی سوری بهشدت بمباران هم میشدن؛ یعنی ۳۰ هزار نفر با پشتیبانی سنگین هوایی، در مقابل ۳۵۰ رزمندهی سوری با سلاحهای سبک و نیمهسنگین نهتنها شکست خوردن؛ بلکه پا به فرار گذاشتن.
در فرماندهی نیروهای رژیم چه شرایطی وجود داشته؟
در ساعت اول نبرد در اتاق فرماندهی مشترک سپاه و رژیم سوریه، موضوع به تیر و تیرکشی کشید و فرماندهی سپاه بهاسم سرتیپ کیومرث پورهاشمی کشته شد! اونهم در اتاق فرماندهی توسط فرماندهی نیروهای بشار اسد. پس از همون اول اتاق فرماندهی متلاشیشده
اما رژیم فرصت داشت که در شهر جنوبی حما که بعد از حلب موقعیت خیلی مهمی بود درمقابل نیروهای رزمندهی سوری بایسته؛ اما در حما هم چیزی جز هزیمت و فرار از نیروهای سپاه و نیابتیها ثبت نشد.
و بعد هم در شهر حمص رژیم فرصت داشت؛ اما در حمص هم نیروهای سپاه پاسداران فرار رو برقرار ترجیح دادن.
وقتی وقایع رو نگاه میکنید، اصلاً موضوع غافلگیری در میان نبوده. عراقچی گفت: «ما از قبل میدانستیم که اینها دراند حمله کنند» خامنهای هم گفت: «ما به دولت سوریه اطلاع دادیم که اینها میخواهند حمله کنند»
در دمشق که حتی یک دقیقه هم نجنگیدن و با ۲۰۰ خودرو بهسمت عراق فرار کردن و بعد ۴ هزار نفر از سپاه رو هم روسیه با هواپیما از لازقیه بار زد و به تهران برد.
وقتی به این روند نگاه کنیم عیانه که این وضعیت از ضعفهای بنیادی رژیم ناشی شده رژیمی که در موقعیت سرنگونی قرارگرفته، نیروهاش وارفتهان و از چشمانداز پیشرو شدیداً در وحشت هستن. برای همینه که هر هفته خامنهای مجبور به صحنه بیاد و بگه با سرنگونی دیکتاتوری بشار اسد، حکومتش ضعیف نشده؛ اما این حرفها دیگه حتی بسیجیها رو هم از وحشت خارج نمیکنه؛ چون میبینن چه آیندهای در انتظار خودشون و نظامشونه!!!