آخرین امید در اولین سنگر ۵۰ تا ۵۷ - قسمت هفدهم وآخر - ۳۰ دی و شکستن دیوارها ومیعاد با خلق
در۱۶شماره قبلی تاریخچهٔ زندانهای سیاسی شاه رو از سال ۱۳۵۰ شروع کردیم. ۱۳۵۰برای زندانها یک سرفصل بود که با ورود پیشتازان مبارزه مسلحانه چهره زندانها بهکلی تغییر کرد و زندان تبدیل شد بهمیدان مبارزه. گفتیم که در زندان و حتی در شکنجهگاهها تشکیلات مجاهدین همچنان برقرار بود. برپایی تشکیلات، آنهم در سلولهای انفرادی و در زیر شکنجه بدون حل معضل ارتباطات امکانپذیر نبود که مجاهدین با ابتکار و پذیرش خطرات و فشارها تونستند مسألهٔ پیجیدهٔ ارتباطات رو در سختةرین شرایط در زندان حل کنند. در ادامهٔ از صحنههای مختلف رزم در زندان گفتم، نبرد در صحنهٔ بازجویی، رزم در دادگاهها و دفاعیات مجاهدین و همچنین نبرد در رویارویی با پلیس و ساواک در داخل زندان نیز جریان داشت که چگونگی و مراحل آن را هم از زبان شاهدان توضیح دادیم و گفتیم که تمامی این صحنهها دائماً با فشار و شکنجه همراه بود، اما این مجاهدین بودند که پیروز و سرفراز از همهٔ این مراحل عبور میکردند. تا رسیدیم به ضربه اپورتونیستهای چپنما و دیدیم که این ضربه ایدئولوژیک بسا فراتر از ضربه ساواک برای یک مقطع باعث فروپاشی تشکیلات مجاهدین شد. چیزی که ساواک نتونسته بود بهاون دست پیدا کنه. اما درست در این نقطه حقانیت آرمان مجاهدین در وجود رهبرش مسعود رجوی درخشید و در سالهای ۵۴ تا ۵۷ مجاهدین توانستند در داخل زندان در نبردی که همزمان در سه جبهه جریان داشت بهپیروز برسند. در عبور از اپورتونیستهای چپنما، در برابر حملات و فشار جریان راست ارتجاعی و در برابر ساواک. در پانزدهمین و شانزدهمین شماره توضیح دادیم که مجاهدین چگونه با رهبری مسعود و آموزشهای راهگشایی که تدوین کرده بود، ضربه اپورتونیستهای چپنما را به فرصتی برای یک جهش بزرگ ایدئولوژیک تبدیل کردند و در هر سه جبهه فاتح و پیروز باشند. حاصل این پیروزیها این بود که تمامی کادرها و هواداران مجاهدین در تمامی زندانها از زندان قصر در تهران تا زندانهای قزلحصار و مشهد و شیراز، در تشکیلات پولادین مجاهدین بههم پیوستند و در واقع زندانها فتح شد.
مجاهدین پس از این عبور سرفرازانه، سرشار، جوان و تازهنفس با عزم صدچندان برای ادامهٔ راه تا پیروزی نهایی در آخرین ماههای زندان بهاوجی بیسابقه رسیدند. آخرین شمارهٔ سریال مستند تاریخچهٔ زندان که هماکنون مشاهده میکنید بهشرح همین ایام اختصاص دارد.
در سال۱۳۵۷ قیام در شهرهای میهن هر چه بیشتر اوج گرفت. تلاشهای شاه برای رفرم و بعد حکومت نظامی تماماً یک بهیک با شکست مواجه شد. شاه در مقابل فشار فزایندهٔ میلیونها نفر که در خیابانها فریاد میزدند زندانی سیاسی آزاد باید گردد، مجبور به آزادی بسیاری از زندانیان سیاسی شد. پس از شکست کشتار ۱۷ شهریور ۵۷، دیگر همهچیز خبر از یک تحول بزرگ میداد. بهقول پدر طالقانی از خون مجاهدینی که راه جها رو گشوده بودند حالا سیلابها برخاسته بود و میرفت تا پس از ۷سال حقانیت آنچه مجاهدین در بهمن ۱۳۵۰ در بیدادگاه شاه گفتند و دماغهٔ کشتی پیروزی را دیدند محقق شود.
در آبانماه ۵۷ پس از اینکه زندانیان سیاسی بهجز کسانی که محکومیتشان ۱۵سال یا ابد بود آزاد شده بودند. زندانها خلوت شده و تصمیمگرفته بودند تا زندان اوین را تعطیل و همه را در زندان قصر جمع کنند. این آغاز یک دوران باشکوه سهماهه برای مجاهدی بود.