در پنجاه و هشتمین سالگرد فقدان مصدق بزرگ - یادی از کودتای سیاه شاه و شیخ و استعمار
در پنجاه و هشتمین سالگرد فقدان مصدق بزرگ
یادی از کودتای سیاه شاه و شیخ و استعمار
برای آموزش نسل جوان و شورشگر
مریم رجوی : ۳۰ تیر ۱۴۰۱
«درود میفرستیم بهروح پرفتوح دکتر محمد مصدق پیشوای نهضت ملی و ضداستعماری مردم ایران.
افتخار دارم که خطاب بهپیشوای فقید مصدق بزرگ بگویم: همچنان که آرزو داشتی، ملت ایران در مبارزه برای آزادی به پایداری و استقامت مصمم است و «این ملت آنجا که پای شرافت و استقلال مملکت در میان باشد مرگ را بر زندگی آلوده به ننگ و رسوایی ترجیح میدهد».
فهرست خونبار شهیدان آزادی در برابر دیکتاتوری آخوندی از سی هزار سربدار تا آخرین جوان شورشگر شهید و تا شهادت هر عضو کانون شورشی، گواه این پایداری و ایستادگی است.
اگر در آن روزگار دیکتاتوری شاه مانع از دولت ملی دکتر مصدق نمیشد.
اگر با کودتای ننگین ۲۸مرداد بهنابودی هر گونه آزادیخواهی و ملیگرایی کمر نمیبست.
اگر به زندانی کردن و اعدام یاران مصدق بهویژه «شهید راه وطن» دکتر فاطمی، اقدام نمیکرد، بدون شک چهرهٔ امروز ایران متفاوت بود. بعد از آن هم در ادامهٔ استبداد سلطنتی، شاه با دستگیری و اعدام رهبران مجاهدین خلق و فداییها، راه را برای خمینی و دارودستهٔ تبهکارش باز و هموار کرد.
و چنانکه مسعود گفته است: «مصدق یک فرد نبود، یک راه بود. حملاتی هم که از هر سو به او میشد متوجه راه و مرامش بود؛ راه استقلال و آزادی و مرام سازشناپذیری در برابر استعمار خارجی و دیکتاتوری و ارتجاع داخلی. سلام و درود مردم ایران بر پیشوای فقید نهضت ملی ایران که از زندان و تبعید و تنهایی در احمدآباد نهراسید. شیطانسازی ارتجاع و استعمار و دروغها و تهمتها را تحمل کرد اما بر موضع آزادی و استقلال وطن ایستادگی کرد. و اینکه «ملت ایران بر مقدرات خود مسلط شده و هیچ عاملی جز اراده ملت بر مملکت حکومت نکند».
و در اینجا بهمصدق بزرگ میگوییم: ما بهرسالت و تعهد شکوهمندی که در تاریخ معاصر بر دوش ما گذاشته شده آری گفتهایم و پرچم آزادی را بر قله دماوند به اهتزار در میاوریم
و در آنروز و در آنروز نام تو ای مصدق بزرگ
«نام بزرگ تو، در برگ برگ یاد درختان این دیار، در قصهها و زمزمهها و سرودها
در هر کجا و هر جا، تا جاودان بهگیتی خواهد ماند».
صحنهای دردناک از کودتای استعماری و ارتجاعی
۲۸مرداد ۱۳۳۲ و در هم کوبیدن خانهٔ مصدق
با همدستی شاه و شیخ و اجنبی
خانه دکتر مصدق یک روز بعد از کودتا
شاه بهدستور استعمار
۲۵مرداد ۱۳۳۲
سرهنگ نصیری حکم عزل مصدق و نخستوزیری زاهدی بهامضاء شاه را ابلاغ میکند. او بعداً ارتشبد نصیری رئیس ساواک شاه میشود.
سرانجام مثلث شاه و شیخ و استعمار که منافع خود را در خطر جدی میدیدند، مشترکاً ضربه نهایی را در ۲۸مرداد۱۳۳۲ وارد کردند.
شعبان بیمخ سردسته چماقداران و چاقوکشان شاهی
(شعبان جعفری ملقب بهتاج بخش بهخاطر تاج بخشیدن مجدد بهشاه
در کودتای ۲۸ مرداد)
از صبح ۲۸مرداد اوباشی که توسط طراحان کودتا بسیج شده بودند، با چوب و چماق و تپانچه بهخیابانها ریختند و حوالی ظهر نظامیان کودتاچی ساختمان رادیو در میدان ارک را بهتصرف خود درآوردند. در ساعت ۳.۵بعدازظهر اطلاعیه زاهدی که سقوط دولت دکتر مصدق و انتصاب خود بهنخستوزیری را اعلام میکرد از رادیو پخش شد. همزمان کودتاچیان با تانک و زرهپوش اقامتگاه دکتر مصدق را محاصره کرده و با رگبار مسلسل و شلیک گلولههای تانک مورد حمله قرار دادند. مصدق بر اثر اصرار و فشار یارانش و در حالی که چندین تیر بهدر و دیوارهای اتاق اقامت او خورده بود توسط آنان از اقامتگاه خارج و روز بعد دستگیر شد. شاه که چند روز قبل بهخارج گریخته بود، بهایران بازگشت و بدین ترتیب دیکتاتوری سلطنتی برای ۲۵سال دیگر بر ایران حاکم شد.
پس از کودتا، آخوند کاشانی بلافاصله طی اطلاعیهیی پشتیبانی خود را از دولت نظامی سرلشکر زاهدی اعلام کرد. سالها بعد، شعبان جعفری معروف بهشعبان بیمخ، یکی از عوامل بسیج کنندهٔ اوباش برای اجرای کودتا، بر نقش مؤثر ارتجاع بهویژه آخوند کاشانی، در آن کودتای ضدایرانی اعتراف کرده است:
شعبان جعفری (شعبان بیمخ ملقب بهشعبان تاجبخش)
«۴۷سال پیش کودتا شد سوار تانک بودم آقای جعفری سوار تانک بود، هفت تیر دسش بود، اینو میزد اونو میزد، اٍ مگه من جان وین بودم اونو بزنم اونو بزنم. «من اصلاً طرفدار کاشانی بودم، طرفدار کاشانی بودم، تا حتی کاشانی تو خونش صبحی دیدمش. گفت برین اعلیحضرت داره از مملکت میره بیرون، برین نذارین بره بیرون. نه خب ما میدونستیم که مصدق میخواد شاه رو از مملکت بیرون کنه ما خب دوست داشتیم شاه رو اومدیم بریم نگذاریم بره. ۲۸مرداد که زاهدی از اون بیسیم که رفته بودن بیسیمو گرفته بودن. میان شهربانی میفرستنن عقب من توی زندانو منو میبرن بیرون. گفت برو تو آزادی برو مادرت را ببین. گفتم نه تا شاه اعلیحضرت بر نگرده من با مادرم (چند کلمه نا مفهوم) نه تا شاه به مملکتمون برگرده، بعد ما همونجا با همون رفقا و اینا سوار شدیمو یه ماشین کادیلاک بود مال یکی از رفقامون سوار شدیم که بهاصطلاح مأموریتمون این بود که مردمو آروم کنیم. برن سر خونه زندگیهاشون بگن تموم شد دیگه شاه برگشت و این حرفا که ما افتادیم تو این خیابونا و با ماشین شعار دادنو و عکس شاه رو ورداشتن و».
محافظ دکتر مصدق در سال ۱۳۳۲
«تمام دیوارهای اتاق آقای دکتر مصدق گلوله بهش خورده بود و میخورد و صدای مهیب میداد تا یکی از گلولهها وارد اتاق میشه یک گلوله رسام تانک میخورده توی اتاق آقای دکتر مصدق حرکت نمیکنه. آقای دکتر صدیقی میگه که آقا اجازه بدید بریم از اتاق بیرون اونجا گفت نه! تخت منو از اینجا بردارید بذارید اونور».
از دفاعیات مسعود رجوی در بیدادگاه نظامی شاه
بهمن ۱۳۵۰
دفاعیات مسعود رجوی در بیدادگاه نظامی شاه
«مشروطه برای مدت محدودی دوام آورد. در ۲۸. در ۲۸(آقای دادستان برای اینکه قطع نکنید ماه و سال آنرا نمیگویم!) بله در ۲۸مشروطیت بخاک سپرده شد. احتیاجی نیست که من سیاست دولت مصدق را روشن کنم. او نمیخواست هیچ سلطهای بر کشور ما بر قرار باشد. از نظر اقتصادی اولین و آخرین بودجه متعادل را تقدیم بهمجلس کرد. برای اولین بار صادرات با واردات برابری کرد. بهرحال آن روز گرم تابستان، آن روز۲۸، در تاریخ ایران به سیاهی و سردی تبدیل شد. بعدها ایدن نخستوزیر انگلیس در خاطراتش گفت: بعد از سقوط مصدق تنها شبی بود که خواب راحت کرده است. میگفتند که ”آفتاب هرگز در مستعمرات انگلستان غروب نمیکند“ و ”هر جا موجی باشد ساحلش انگلستان است“ . مصدق غروب استعمار و طلوع آزادی و استقلال را میخواست. اما افسوس که کار به آنجا کشید که نباید میکشید». اینک درخت برومند مقاومت شکوهمند خلق قهرمان ایران، همان جلوهگاه ایمان پرشور و میهنپرستانهٔ پیشوای فقید ماست.
دکتر مصدق:
«فرزندان عزیز وطن، با چشمان باز و بیدار مراقب سرنوشت خانه کهنسال خود باشید تا مبادا تاریخ فردا از نسل امروز بهزشتی یاد کند».
توئیت سایت تحقیقاتی دیکلاسیفاید -UK ۱۹ اوت۲۰۲۳
۷۰سال پیش انگلیس برای منافع شرکت بریتیش پترولیوم
بهسرنگونی دموکراسی ایران کمک کرد
این الگو ادامه دارد
ایران۱۹۵۳
توطئهٔ ام.آی سیکس با اسلامگرایان برای سرنگونی دموکراسی
خلاصه گزارش اول اوت ۲۰۲۳
برگرفته از کتاب مارک کورتیس تاریخدان و روزنامهنگار انگلیسی
بهنام «امور مخفی: تبانی بریتانیا با اسلام افراطی»
پروندههای بریتانیایی که از طبقهبندی خارج شدهاند، جنبه کمتر شناختهشدهیی از کودتای مشترکام. آی سیکس و اطلاعات مرکزی آمریکا راعلیه دولت منتخب دموکراتیک ایران در اوت۱۹۵۳ (مرداد۱۳۳۲) نشان میدهد یعنی اقدام مخفیانهٔ بریتانیا در حمایت از اسلامگرایان تندرو، همان اسلاف آیتالله خمینی.
- مقامات بریتانیایی خواهان یک کودتا در ایران بودند تا یک «دیکتاتور» را سر کار بیاورند که منافع نفتی بریتانیا را تأمین کند.
در بسیاری از گزارشها، سیا بهعنوان محرک اصلی کودتای۱۹۵۳ در ایران در نظر گرفته میشود، با اینحال انگلیس در واقع محرک اولیه بود و منابع قابل توجهی را برای توطئهیی فراهم کرد که طراحان بریتانیا آنرا «عملیات چکمه» نامیدند.
در اوایل دههٔ۱۹۵۰، شرکت نفت ایران و انگلیس از لندن اداره میشد و مالکیت مشترک دولت بریتانیا و سرمایهداران خصوصی بود. این(شرکت) منبع اصلی درآمد ایران یعنی نفت را کنترل میکرد و بهگفته یکی از مقامات انگلیسی در سال۱۹۵۱ «در واقع بهیک امپراتوری در داخل یک امپراتوری در ایران تبدیل شده بود». یک مقام انگلیسی بعداً بهخاطر آورد: «سیاست ما این بود که هر چه زودتر از شر مصدق خلاص شویم».
مرد قدرتمند نظامی که برای ریاست کودتا انتخاب شد، سرلشکر فضلالله زاهدی بود، شخصیتی که در جریان جنگ جهانی دوم بهدلیل فعالیتهایش در حمایت از نازیها توسط انگلیسیها دستگیر شده بود. در نوامبر۱۹۵۲، یک تیم از ام.آیسیکس و دفتر امورخارجه بهطور مشترک با اطلاعات مرکزی آمریکا پیشنهاد سرنگونی دولت دموکراتیک ایران را ارائه کردند. برای حفظ ارتباط مأموران انگلیسی در ایران با ام آی سیکس، فرستندههای رادیویی در اختیار آنها قرار گرفت، در حالیکه رئیس عملیات ام.آیسیکس، کریستوفر وودهاوس، اطلاعات مرکزی آمریکا را با سایر رابطین انگلیسی در کشور در ارتباط قرار داد.
امآی سیکس همچنین شروع بهفراهمکردن تسلیحات برای سران قبایل شمال ایران کرد.
مهمترین شخصیت مذهبی ایران، روحانی ۶۵ساله شیعه، آیتالله سید کاشانی بود. او در سال۱۹۴۴ بهمأموران آلمان نازی در ایران کمک کرده بود. در اوایل دههٔ ۱۹۵۰، این آیتالله رئیس پارلمان ایران، مجلس و بهیک متحد اصلی مصدق بدل شد. اما در اوایل سال۱۹۵۳، روابط بین کاشانی و مصدق، بهویژه بهدلیل خواستههای کاشانی برای گسترش اختیاراتش تیره شد و در ژوئیهٔ همان سال، مصدق کاشانی را از ریاست مجلس کنار زد.
تنش بین مصدق و کاشانی و دیگر حامیان مذهبی حزب حاکم جبهه ملی توسط دو تن از عوامل اصلی بریتانیا در کشور بیشازپیش تشدید شد: برادران رشیدیان که از خانوادهیی ثروتمند و دارای ارتباط با خاندان سلطنتی ایران بودند. رشیدیانها که در جلب حمایت شاه از کودتا نقش تعیینکننده داشتند، بعداً بهعنوان میانجی در میان افسران ارتش عمل کردند که بهقبایل شورشی و سایر آیتاللهها و همچنین برای کاشانی سلاح توزیع میکردند.
در فوریة۱۹۵۳ شورش در تهران آغاز شد و طرفداران زاهدی بهمحل اقامت مصدق حمله کردند و خون نخستوزیر را طلب کردند. استفان دوریل در کتاب خود با عنوان ام آی سیکس: ۵۰سال عملیات ویژه، اشاره میکند که این اوباش توسط کاشانی تأمین مالی شده و با همکاری مأموران بریتانیایی فعالیت میکردند. پول انگلیس همچنین همکاری افسران ارشد ارتش و پلیس، نمایندگان (مجلس) و سناتورها، آخوندها، بازرگانان، سردبیر روزنامهها و دولتمردان بزرگ و نیز رهبران اوباش را تضمین کرده بود.
پروندههای از طبقهبندی خارجشده بریتانیا نشان میدهد که دولتهای انگلیس و آمریکا هر دو در فکر نصب کاشانی بهعنوان رهبر سیاسی دستنشانده در ایران پس از کودتا بودند. آنها احساس میکنند که کاشانی را میتوان خرید، اما در زمانی که او در قدرت باشد، تردید دارند که آیا میتوان او را در یک خط معقول حفظ کرد یا نه؟
برخی مقامات وزارتخارجه در حال تأمل در مورد «ایدهٔ (بهکارگیری) کاشانی بهعنوان یک راهحل موقت یا پلی بهسمت یک رژیم مطیعتر» هستند. در اواخر ژوئن۱۹۵۳، ایالاتمتحده مجوز نهایی برای کودتا (با نخستوزیر زاهدی) را صادر و تاریخ آن را برای اواسط اوت معین کرد. برای برانگیختن کودتای گستردهتر، سیا بهروحانیت روی آورد و از طریق برادران رشیدیان با کاشانی ارتباط برقرار کرد. ایالاتمتحده با تهیه طرح این عملیات مشترک انگلیسی و آمریکایی، ۱۰هزار دلار بهکاشانی داد تا تظاهرات گستردهیی را در مرکز تهران همراه با سایر آخوندها که آنها نیز حامیان خود را بهخیابانها آورده بودند سازماندهی کند.
زاهدی توسط شاه بهنخستوزیری منصوب شد و شاه از ارتش خواست از او حمایت کنند.
سیا همچنین بهبسیج شبهنظامیان فداییان اسلام در این تظاهرات کمک کرد.
اعتقاد بر این است که بنیانگذار و رهبر فداییان، نواب صفوی، در آن زمان با روحالله خمینی، مقیم شهر مقدس قم در ایران ارتباط داشته است. بهگفته مقامات ایرانی، خمینی که در آن زمان از پیروان کاشانی بود، در میان افراد تحت حمایتام آی سیکس-سیا بود که در سال۱۹۵۳ علیه مصدق تظاهرات کردند.
پس از سرنگونی مصدق، انگلیسیها گزارشی از سفیر جدید عراق در تهران دریافت کردند که در آن گفته شده بود چگونه شاه و زاهدی با هم بهدیدار کاشانی رفتهاند، «دستهای او را بوسیدهاند و از کمکش در بازگرداندن سلطنت تشکر کردهاند». شاه بهزودی تمام قدرت را بهدست گرفت و به «دیکتاتور» مورد علاقه سفیر انگلیس تبدیل شد. سال بعد کنسرسیوم جدیدی تأسیس شد که تولید و صادرات نفت ایران را کنترل میکرد و در آن ایالاتمتحده و بریتانیا هر کدام ۴۰درصد سود را تضمین کردند؛ این نشانهیی از نظم جدید بود که در آن، ایالاتمتحده در منطقهای که قبلاً تحت کنترل بریتانیا بوده درگیر شده است. کاشانی پس از سال۱۳۳۲ از نظر سیاسی محو شد، اما بهعنوان مرشد خمینی عمل میکرد و خمینی بهطور مکرر تا زمان مرگ کاشانی در سال۱۹۶۱ بهخانه او میرفت.
گزارش مستند آسوشیتدپرس از کودتای ۲۸ مرداد
کودتای سال۱۳۳۲ با هدایت سیا نخستوزیر مصدق را سرنگون کرد
آسوشیتدپرس -۲۵ مرداد ۱۴۰۲
آسوشیتدپرس ۲۵مرداد، گزارش مستندی از وقایع مربوط بهکودتای ۲۸مرداد علیه حکومت ملی دکتر مصدق منتشر کرد. در بخشهایی از این گزارش بهتاریخ ۲۸مرداد۱۳۳۲ و بهنقل از گزارشگر آسوشیتدپرس آمده است: گزارشات آسوشیتدپرس بهخاطر سانسور عوامل کودتا و با تأخیر چند ساعته مخابره شد. آنها پس از انجام کودتا و سرنگونی دولت اجازه دادند خبرها منتشر شوند. این کودتا که توسط ترکیبی از نیروهای نظامی و امنیتی انجام شد، پس از ملی کردن نفت توسط دکتر محمد مصدق، نخستوزیر وقت، صورت گرفت. در آن زمان، پالایشگاه آبادان بزرگترین پالایشگاه جهان و منبع کلیدی برای انگلستان بود که بهخاطر دسترسی مجدد بهآن، از کودتا حمایت کرد. آمریکا نیز با میلیونهادلار رشوه، اسلحه و سایر امتیازات آن را بهپیش برد. کرمیت روزولت، طرح کودتا توسط سیا را از ایران هدایت میکرد.
آسوشیتدپرس در ادامه مینویسد: سپس خبرهای منتشر شده توسط رادیو تهران که در لندن دریافت شده، حکایت از آن دارد که عوامل شاه، مصدق را سرنگون کرده و اوباش حداقل ۸ساختمان را در مرکز شهر سوزاندند. گزارشات میگویند این نابسامانیها ناشی از تلاش نیروهای پلیس برای جلوگیری از ادامه تظاهرات خشمگینانه حامیان ملیگرای مصدق علیه شاه بوده است. شاه و ملکهاش که بهرم گریختهاند، در هتل خود مشغول خوردن ناهار بودند که گزارش سرنگونی را شنیدند. سپس شاه گفت اطلاعات بیشتری در مورد تأیید کودتا میخواهد تا بهسرعت به ایران بازگردد.
گزارشگر درباره حمایت مردمی از مصدق و عملکرد کاشانی گفته است: مصدق ملیگرا هنوز در بازارها و محلههای فقیرنشین شهرهای شلوغ ایران از حمایت عظیمی برخوردار است. کاشانی مانند یک مهره متحرک و لغزنده است. چند ماه قبل، در بهمنماه ۱۳۳۱، زمانی که دعوای مصدق با شاه بر سر حکومت ارتش به اوج رسید، کاشانی در کنار شاه قرار گرفت.