۱۲ اردیبهشت روز معلم سالروز شهادت معلم آزاده دکتر خانعلی

۱۲ اردیبهشت روز معلم

سالروز شهادت معلم آزاده دکتر خانعلی

با گلولهٔ نیروی انتظامی شاه در سال ۱۳۴۰

روزی که با خون خانعلی در دیکتاتوری سلطنتی به‌ثبت داده شد

نخستین روز معلم در مرز پرگهرِ ایران چگونه نام‌گذاری شد؟

روز معلم در ایران، با جنبش آزادیخواهانه مردم ما پیوند خورده است.

در ۱۲ اردیبهشت ۱۳۴۰، اعتصاب سراسری آموزگاران که خواهان افزایش حقوق‌شان بودند در تهران و شهرستانها آغاز شد. دستگاه سرکوب رژیم سلطنتی، مانند همیشه پاسخی جز سرکوبی و زور نداشت؛ اما آموزگاران ایستادگی کرده و از خواست خود کوتاه نیامدند. برای درهم شکستن ایستادگی آنها به سرکوب و ماشین آب‌پاش و باتون روی آوردند. در صف نخست، آموزگاران ِ زن ایستاده بودند. برخی آموزگاران تلاش کردند، مسیر شلنگ آب را تغییر داده تا مانع استفادهٔ آن بر ضد معلمان دیگر شوند. پس ازآن مزدوران نیروی انتظامی شاه به معلمان آزاده حمله‌ور شدند. نیروهای سرکوبگر با تیراندازی هوایی و استفاده از باتون می‌خواستند آموزگاران را پراکنده کنند؛ اما در برابر ایستادگی آنها درمانده شدند. ناگهان سرگرد ناصر شهرستانی، رئیس سرکوبگر کلانتری بهارستان، با سلاح خود آموزگاران آزاده را هدف قرارداد. در پی این تیراندازی و حمله با سرنیزه 2 معلم آزاده دیگر و یک دانش‌آموز مجروح شدند؛ اما سرگرد سرکوبگر نیروی انتظامی شاه شهرستانی به شلیک ادامه داد و گلوله‌ای به سر دکتر ابوالحسن خانعلی شلیک کرد.

ابوالحسن خانعلی، اهل کن از توابع تهران بود. وی به‌عنوان دبیر فلسفه و عربی در دبیرستانهای جامی و شریف درس می‌داد. او همزمان دوره دکترای فلسفه را در دانشگاه تهران می‌گذارند.

این‌گونه خانعلی، آموزگار شریف ایرانی در خون خود غلتید و شهید شد. خون پاک و جوشان این آموزگار آزاده، سرچشمه رودهای خروشانِ خیزش و آزادیخواهی شد.

شاه به شریف امامی، نخست‌وزیر وقت خود دستور داد از جنبش بپا خواسته معلمان جلوگیری کند. شریف امامی مهرهٔ دست‌نشانده شاه خائن در خاطرات خود نوشته است:

«وقتی خانعلی تیر خورد، ساعت (یازده و سی) دقیقه شب به کاخ شاه احضار شدم. شاه گفت: قرار است که فردا شیطنت کنند و جنازه را راه بیندازند و شلوغ کنند».

شریف امامی به شاه قول داد جلوی جنبش آموزگاران را بگیرد. با وجود قول او، تشییع پیکر غرقه‌به‌خون خانعلی در روز ۱۳ اردیبهشت به یکی از بزرگ‌ترین تظاهرات خیابانی در آن روزگار تبدیل شد. نه‌تنها آموزگاران که گروه‌های مختلفی در تشیع پیکر او حضور یافتند و او را در ابن‌بابویه به خاک سپردند. آموزگاران پس ازآن قطعنامه‌یی صادر کرده به ایستادگی خود ادامه دادند.

در اثر ایستادگی معلمان، شریف امامی و دولتش مجبور به استعفا شدند و شاه نخست‌وزیری علی امینی را که برای اصلاحات ارضی از جانب کندی رئیس‌جمهور آمریکا کاندید شده بود، پذیرفت. هر چند ۱۴ ماه بعد شاه با چرخش‌مداری از رژیم بورژوا ملاک به بورژوازی وابسته، خودش شرایط آمریکا برای ادامهٔ حکومت را گردن گذاشت و ما به ازای آن امینی را برکنار و علم را به نخست‌وزیری گماشت.

اما در پی شهادت دکتر خانعلی و بالا‌گرفتن جنبش معلمان، روز ۱۲ اردیبهشت که روز شهادت خانعلی توسط نیروی انتظامی شاه بود، به نام روز معلم پذیرفته شد و به ثبت رسید و درخشش وزیر فرهنگ امینی که از ریاست باشگاه مهرگان در پی شهادت خانعلی به وزارت رسیده بود نامگذاری روز معلم را تأیید و قبول نمود.

بیم آن می‌رفت که اگر رضایت معلمان حاصل نشود، خیزش آموزگاران دوباره بالا بگیرد.

چنین بود که نخستین روز معلم در ایران با ایستادگی و خیزش معلمان و خون پربار دکتر خانعلی نام نهاد شده و این‌گونه نام خانعلی در دفتر تاریخ مبارزات مردم ایران ثبت و جاودانه شد.

«هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق ثبت است بر جریده عالم دوام ما»

آموزگارانی چون خانعلی پهنه دانش و آموزش را همواره بذرافشان کرده‌اند، آموزگارانی چون صمد بهرنگی که برخی او را صمد یکرنگی و صفا نام نهاده‌اند، عشق را به مردم هدیه می‌کردند.

و چه بسیار آموزگارانی که در مبارزه با رژیم شاه به زندانها رفته و شکنجه‌های ساواک شاه خائن را تحمل کردند و دست از آزادیخواهی برنداشتند. این‌گونه آموزگاران آزاده ایرانی در آبیاری نهال انقلاب ضدسلطنتی نقشی فراموش‌نشدنی ایفا کردند؛ اما کوره گدازان و بوته آزمایش کماکان در پیش رو بود.

پس از سرنگونی شاه، خمینی انقلاب را ربود. خمینی هم‌چون سلف خود می‌خواست از نام نیک آموزگاران به نفع خود استفاده کند. در این میان روز ۱۱ اردیبهشت گروه فرقان مطهری را ترور کرد. خمینی اما روز ۱۲ اردیبهشت را روز ترور مطهری نام نهاد و آن را روز معلم نامید! خمینی می‌دانست که ۱۲ اردیبهشت به خون دکتر خانعلی آذین‌شده است، اما در رژیم آخوندی روز معلم هرگز فراتر از یک نام‌گذاری نرفت و حقوق آموزگاران داده نشد. آموزگاران آزاده همواره تحت سرکوب رژیم آخوندی بودند. حقوق این قشر همیشه پایمال غارت و ظلم حکومت آخوندی بوده است.

از دفاعیات مسعود رجوی

در بیدادگاه نظامی شاه در بهمن

. وعده داده شده بود که ایران با پول نفت بهشت می‌شود. اما می‌بینیم ملت ایران هر روز فقیر و فقیرتر می‌شود. در جواب اعتصاب کارگران کوره پز خانه ۲۰۰ نفر کشته شدند.

در اعتصابات معلمین دکتر خانعلی کشته و عده دیگری مجروح شدند. قاتلان مردم ارتقاء درجه یافتند. قاتل خانعلی به ریاست شهربانی یکی از شهرستانها منصوب شد. معلمین و کوره پزچیها فقط اضافه حقوق می‌خواستند. وقتی رژیم جواب خواسته‌های قانونی مردم را این‌طور می‌دهد آیا می‌شود ساکت نشست و دست به اسلحه نبرد؟

در سال۱۳۳۶ قانون تشکیل ساواک از مجلس گذشت. ساواک مأمور حفظ امنیت و مبارزه با مخالفان شد...

لطفا به اشتراک بگذارید: