سالگرد حماسهٔ درخشان و درس ماندگار در تاریخ معاصر ایران شهادت ۶۰ تن از فرماندهان و مسئولان و کادرهای مجاهدین
سالگرد حماسهٔ درخشان و درس ماندگار در تاریخ معاصر ایران
شهادت ۶۰ تن از فرماندهان و مسئولان و کادرهای مجاهدین
در ۱۲ و ۱۹ اردیبهشت ۱۳۶۱
در جنگ با خمینی و پاسداران ظلمت و تباهی
در میان طوفان همپیمان با قایقرانها
گذشته از جان باید بگذشت از طوفانها
به نیمهشبها دارم با یارم پیمانها
که بر فروزم آتشها در کوهستانها
ستارگان شبکوب و راهگشا
مرزبندی جنبش و ضد جنبش در دوران ما
سخنرانی در سالگرد شهادت ۶۰ مجاهد خلق
مسعود رجوی -۱۲ اردیبهشت ۱۳۶۳
خیلی موارد هم میوه چینها فرصت طلبها موج سوارهای حرفهیی
انقلابها را خراب کردهاند
اول اینها می آیند مرزها را به هم میریزند
معیارها را بههم میریزند ارزشها را خراب میکنند
بعد آنکه باید بیاید میآید
اگر خواستار استقلال و دموکراسی واقعی و حاکمیت مردمی هستیم
هر چه قطببندیها، مرزها از همدیگر تمیز داده شوند و مشخصتر شوند
برای ما نشان پیشرفت است
بهطور کلی هر قدمی که از هزل به جانب فصل
و از تکامل و مرزبندیها از عدم از نارسایی
به سمت تکامل و بلوغ برداشته میشود خوب است مگر بلوغ چیز بدی است؟
برای ما احتیاج به استدلال زیادی ندارد که به چه دلیل از سلطنت خبری نیست
و به چه دلیل خمینی باید برود
بههمان دلایلی که شاه رفت چرا؟
برای اینکه حکم تاریخ است ما که خودمان نساختیم
یک راه بازگشت به گذشته است، به شاه
یکی همین حال موجود است، یکی رو به آینده است
اما بقایای شاه و ادامهٔ رژیم خمینی، گذشته وحال، هر دو ارتجاعی و سرکوبگرند
در برابر ما یکی میشوند و هم خوانی دارند، هم خوانی قدیم الأیام هم دارند
خبرش را داریم که با رژیم تماس هم دارند
مگه مرز آزادی و استبداد، مرز استقلال و وابستگی
مرز خلق و ضدخلق را میشود به این سادگی زیر پا گذاشت؟
اردیبهشت ۱۳۶۳
از روز اول بنیانگذاران سازمان ما میگفتند لحظهای که به این نتیجه رسیدیم کسی از ما ذیصلاحتر است خائنیم اگر در کرسی هامون بمانیم. ولو سازمانی باشد ایدئولوژی ما را هم قبول نداشته باشد. میتونیم مسأله امروز جامعه را که خمینی است و آزادی و استقلال واقعی تو زودتر و بهتر از ما بدی بسم الله.
مگه با خمینی هم حرفی غیر از این زدیم؟ رفتیم دیدنش همان دو سه روز اول توی مدرسه رفاه. احمد خمینی آمد بردمون بعد هم توی قم با ده بیست تا از برادران رفتیم. خوب بایستی خودمون میرفتیم دیگه. خوب دیگه هرکی دستش را دراز کند ما نمیبوسیم که زدیم کنار. خوب بعد رفتیم صورت آقا را بوسیدیم. خوب بعد عصبانی شد. بعد پسرش آمد بیرون از ما میپرسد خوب جای باباتونه خب جای بابام نیست فیالواقع که (خنده). گفتیم آقا در همون خطی که روی کار آمدند باشند تعارف را گذاشتیم کنار. دست بوسیدن چیه؟سر به قدومشون. ما که نیامدیم شغل بگیریم ما که نیامدیم پست بگیریم. یه مشت حالا آوردی از اینور و آنور با خودت به ما چه؟ ما فرش خون گستردیم آقای سید احمد تا ابوی شما تشریف آوردند. آزادی باشه دموکراسی باشه آن چیزهایی که مردم بهخاطرش انقلاب کردند باشه دست بوسیدن چیه؟ سر در قدومشون و راست هم میگیم زیرا جدی هستیم هزل نیستیم. اما اما اگر بقیهاش را شما میدونید. من رفته بودم با مسئول همین انتخابات یادم میآید با یک چمدان سراغ رفسنجانی شورای انقلاب بعد از وزیر کشور کنی بود بعد رفتیم سراغ رفسنجانی صحبت بکنیم سر تقلبات. خبر داشت لابد اون بهش گفته بود تا وقتی که مثلا من برسم گفت باز نکنید باز نکنید توی شورای انقلاب. گفت اینها را میدانم
گفت شما عادت دارین دیگه اگه همه شما انتخاب میشدین میگفتین که بله انتخابات خیلی خوب بوده حالا هیچکدامتون انتخاب نشدین دارین میسوزین میگین که بله. من گفتم که شما هم که الحمدالله هیچ تقلبی چیزی نداشتین دیگه، گفت بله بله ممکن است یک چیزهایی بوده چیزهای مختصری، ولی خوب بعضی وقتها پیش میآید دیگه. ولی البته من با این همه ادامه داد قبول دارم که بعد از ما شمایید.
گفت آقا یه خورده خصوصی صحبت کنیم. گفتم بفرمایید. گفت ببین بیخودی وقت را سر اینکه تو انتخابات تقلب شد نشد نگذار، اینا که نیست آقا جون هر بدی که از دستگاه ما هم سر میزنه تقصیر شماست. بسم الله الرحمن الرحیم. بدیهای خودمون کافی نیست که مال ارتجاع هم بهنام مجاهدین.
گفت ببین تنها سازمانی بودین مذهبی و مسلم و شیعه اثنی عشری بودین، سازمان داشتین سلاح داشتین پرستیژ داشتین، کادر داشتین، بچههای کارا و لایق داشتین. خوب شما نمیآیید ما باید بریم وزیر وکیل و رئیس از خارجه بیاریم یا باید بریم سراغ بهزاد نبوی. گفتم ما حاضریم بیاییم ولی کجا؟ البته اون بهزاد نبویه، آخه ما مجاهد خلقیم ما بر اساس یک خطی یک ایدئولوژی یک اعتقادی نه بر اساس سیاست بازی حتی گروه بازی سازمان بازی. این سازمان ما داغون شده بود از بین رفته بود اون موقع که اپورتونیستهای چپنما سازمان را داغون کرده بودند عملیاتی هم کرده بودند. نمیدونم چیزهای مستشاران آمریکایی را زده بودند اون موقع باد به این سمت بود که کسی بگوید آقا من هم هستم با شما، آخه بابا ما اینها را گذشتیم قبلاً ازش. نشستن بهجای آقای بهزاد نبوی که در یک مجاهد خلق اگر واقعاً مجاهد خلقه، یا فلان کرسی مجلس این دیگه باید مسأله حل شدهای باشه. این انگیزشی نباید داشته باشه براش، احتیاج به این کارها نبود شاید راحتتر بود بعد از سالها بعد از مدتها خوب زمان شاه در بدری، زندان، اغلب مادر پدرهای پیر کلی از آدم انتظار دارند، همهاش یکجانبه ازشون گرفته بره دنبال اصلاً کارش، بره تفریح بکنه، بره اصلاً دنبال علم، بره دنبال خانوادهاش اصلاً اینا نیست که یک تعهد یک مسئولیت اونه. و برق اون هست که بهقول شما بهرغم اینهمه تقلب که نادیدهاش میگیرید باعث شده که خودت بگی که مردم به مجاهدین مجاهدین بعد از شما هستند. یعنی خودت میگی مردم بهشون رأی دادن بعد از شما دیگه. بعد از شمایی که حاکم هستید صندوق همه چی دستته. منظورم این بود اگر واقعاً هدفهامون راسته درسته ما ضرر نخواهیم کرد. یه ذره هم دیرتر باید بشه از مشخص شدن مرزبندیها برای اینکه این استخوان لای زخم امروز شما نداشته باشین خوب فردا دارین استخوان لای زخمهای امروزی را مسجد ضرار، تحت عنوان اسلام خمینی را، مستضعف نماییاش را، این نوعش را فردا دارین ما ضرر نمیکنیم مگر اینکه دست وردارن از سر ما، آنوقت کاری به کار کسی نداریم که یعنی بگذارند خمینی را زودتر زمین بزنیم تا کمتر خون بدیم.
در هر حال مسأله این است که در طول یک قرن اخیر 80سال گذشته تقریباً سه بار جنبشها و انقلابات عظیمی در ایران بوده بهوقوع پیوسته مشروطه که میدونید. نهضت ملی ایران به رهبری دکتر مصدق و جنبش ملی کردن صنعت نفت بعد هم انقلاب ضدسلطنتی. سه بار شکست، شکست فجیع و باز هم قربانی شدن نسلی دیگر، بر سر قربانی شدن مطلق سومی است که عنصر مجاهد خلق سینه سپر کرده. تا حدود بسیار زیاد اشکالات دفعات پیشین را نیز اگر خود جوش بود کارش سازمانیافته است، اگر رقابتهای فردی بود این وجود نداره. تا آنجاییکه به مجاهدین مربوط میشه به سازمان مجاهدین. این را حل کرده. نسلی از کادرها و رهبرانش را در حقیقت چه دیروز و چه امروز در شکنجهگاهها پرورش داده. اگر ناآگاهی وجود داشت در سطوح رهبری کننده در این انقلابات عنصر ارتجاعی عنصر خلاصه ناخالص، تا آنجاییکه به این عنصر مربوط میشه رفع کردیم. زمینهها و شرایط پیروزی محتوم و محقق فراهم آمد زیرا عوامل شکستهای گذشته بهطور نسبی و تا حدود خیلی زیاد معالجه شدند. گفتم کل فرضیات و کل سیستم محاسبه درسته، درش تردیدی نیست. خیلی موارد هم میوه چینها فرصت طلبها موج سوارهای حرفهیی این انقلابات را خراب کردند اول اینا میآیند مرزها را به هم میریزن معیارها را بهم میریزند ارزشها را خراب میکنند بعد اونیکه باید بیاد میاد. گفتم که همین داستان سیته آنچه که در عمقش است چقدر درس آموز است. دست آخر اینکه عنصر مجاهد خلق لقمهای نیست که بهسادگی از گلوی برخی پایین برود. بهقول حضرت علی لقمه یغض بها اکلها.
لقمهای است که گلوی خورندهاش را میگیره. همین مقدار که تا حالا گلوی خمینی را گرفته گیر میکنه اگر البته ما روی موازین و معیارهامون بهرغم هر انعطافی در فروع در اصول بمانیم و بایستیم الحمدالله که تابهحال ایستادیم.
از نظر جهانی که ببینیم بهای یک چیز رو داریم میپردازیم. در آینده هم خواهیم پرداخت، بهای استقلال رو در یککلام، مستقل بودن در دنیای قطببندی شده کار مشکلیست در حقیقت ما مشغول آزمایش این تئوری هستیم که آیا ایران مستقل، واقعاً مستقل و آزاد جواب داره یا نه؟ تا امروز خونهای ما بهش پاسخ مثبت دادند. بهدلیل اینکه از بین نرفتیم رشد هم کردیم، بسیار هم رشد کردیم. مطمئناً مفهوم حرفی رو که میگم میفهمید. معنی مسائل روز، رو تقریباً کسی نیست که نفهمه من و شما جای خود داریم اونی هم که وظیفه محوری و روزش رو یا یکی از شعارهاشو، متلاشی کردن شورای ملی مقاومت قرار میده اونم یا کودکه، یا میفهمه، گیریم که انشاالله کودک باشه نفهمه اگر بفهمه واویلا،
شما تاکنون علائمی رو که دریافت کردین هر آنچهاش رو که غیراستقلال بوده، پس زدید، چه شورا و چه مجاهدین. اما واقعیت اینه که همین مجاهدین و همین شورای امروز آخرین شانس برای آزادی و استقلال واقعی هستند اگر کسی دردش اینهاست و ترقی و پیشرفت، اگر فرصت کردید یک بار دیگه یکی از اون بندهای پیام سی خرداد پارسال رو که داده بودم نگاه بکنید اونجا بسیاری از این موارد باز در ذهنتون از جهت آموزشی میگم روشنتر شکل خواهد گرفت، که اصلاً دعوا بر سر چه بود و هست الآن هم، خوب وقتی حاضر نیستید کوتاه بیایید صنعت آلترناتیو سازی راه میفته در حول و حوشتون، بگذریم بحث زائدیست چیزایی که آینده نداره نباید صحبتش رو کرد. ولی فقط به این اشاره میکنم و میگذرم.
یکیش گذشته است شاه، یکیش حال زار موجوده، خمینی، یکیش آینده است. با توجه به اینکه در مقابل آینده شاه و خمینی، گذشته و حال هر دو ارتجاعی و سرکوبگرند، خوب یکی میشن هم خوانی هم دارن، هم خوانی قدیم الأیام هم دارند سیستماتیک، خبرش رو داریم با رژیم هم تماس دارن.
البته چیز جدیدی هم نیست کاملاً مشخص بود ها، اطلاع هم نمیبود تحلیلا مشخص بود. قبلاً هم که من گفتم آقا اینایی که این همه به مجاهدین ایراد میگیرین بارک الله بکنید حقتون هم هست صدبار بیشتر مگه فلان نشریه، فلان دارو دسته نداشتن فلان تیمسار شاهی و خمینی رو مشروع میکردن چرا همه سکوت کردن. اون یکی دیگه شون، اون یکی دیگه شون، چرا همه سکوت کردن؟ کجا رفتن مدعیان آزادی، دموکراسی چی میخواستین چرا حرف نزدین، چرا سکوت کردین؟ اه چطور میشه انجمن فلان جا یه کاری بکنه داد و فریاد، اینجا هیچ ساده، خب بعضیشون با خمینی هم تماس دارن خیلی طبیعی هم هست که داشته باشن حالا فرض کنید این یکیش رو ما در جایی به ترتیبی مدارکش روگیر آوردن اگرانشاءالله برسه باید افشا بکنیم.
به هرحال، داشتم میگفتم که هر چه این قطببندیها، مرزها از همدیگر تمیز داده بشه، مشخصتر بشه. برای ما نشان پیشرفته اگر خواستار استقلال و دموکراسی واقعی و حاکمیت مردمی هستیم. میخوام بگم اینطور چیزها که پیش میاد ولو حمله و هجوم به شما تیزتر و شدیدترمیشه فکر نکنید عقب رفتیدها به عکس. یکی از فصول بهاران مقاومته بهطور کلی، هر قدمی که از هزل به جانب فصل از درهم آمیختگی و اغتشاش به جانب نظم و انتظام، از مشخص نبودن امور و اشیاء به مشخص بودنشون و از تکامل و مرزبندیها از عدم از نارسایی به سمت تکامل و بلوغ برداشته میشه مگه بلوغ چیز بدیه؟ از ممیز شدن و ممیز شدن تمیز دادن و تمیز داده شدن، حدفاصل باید رسم بشه. برای ما احتیاج به استدلال زیادی نداره که به چه دلیل سلطنت خبری نیست و به چه دلیل خمینی باید بره. همون دلایلی که شاه رفت. چرا؟ برای اینکه تاریخاً ما که خودمون نساختیم. بعضیها سردتونهها، فایده نداره باید بشینید من تموم کنم.
ما خودمون شرایط رو که نساختیم ما خودمون رو با شرایط تاریخی تطبییق دادیم. به اختصارمیگم جانشین، راهحل، جامعه راهحل داره به هرحال دیگه، نیست، از بین که نرفته دچار این بیماری که هست راهحل داره، راهحل یعنی همون جانشین، خوب این راهحل به درد نخورد. راه خمینی به درد نخورد. اون یکی دیگه، اون یکی دیگهاش چیه؟ از کجا باید ببینیم در میاد تاریخاً بهطور استراتژیک آیا میتونه خارج از نیروهایی که انقلاب ضدسلطنتی رو کردند بیاد؟ نمیتونه که، اگر اون انقلاب حق بود درست بود انجام شد و انگیزه داشت، مشروع بود همینطوری که نمیشه آخه بچه شاه رو دو مرتبه آورد. بعد گفت آقا ما، شما میتونین بگین که با آزادیها رو تضمین بکنین سند بدین، مدرک بدین، ماهیت شما اینه دولت شش ماهه بذارین بگین آقا نخواستن مردم، میرم، برای اینکه خاطر جمعین به خودتون.
خوب اون تا بیاد شما هستین شما هم که ماشاالله، پس باید به بهانه امنیت و نظم و قانون سرکوب کنه یعنی کشتار بزرگ میتونه بکنه، یه ور اون کشتار بزرگ اینه که باید ایران رو اشغال بکن، نه اقلا در این چشمانداز نه، پس اون جانشین و اون راهحل بایستی از داخل:
۱ـ نیرو های انقلاب برعلیه شاه بیرون بیاد. یعنی سلطنتی نیست.
۲- ولی نه ازداخل خمینی از خارج خمینی.
راهحل باید این خصوصیتها رو داشته باشه با شاه خلاصه جنگیده باشه، دعوا کرده باشه. جزء نیروهای انقلاب باشه. خارج خمینی، نه آلوده به جنایات خمینی، نه ایناکه تو مجلسش بودن تا آخر، چون این رژیم هم مثل اون رژیم در تمامیتش، نامشروع شده.
۳- معلومه که این دفعه خود بخودی نیست به ترتیب قبلی نیست، نمیشه اصلا، خمینی نمیذاره خودش، بهخاطر سرکوب، شرایط هم عوض شده یک مقاومتی هم هست یک آلترناتیوی هم هست اومده رشد کرده گرفته فضا رو رفته کما اینکه دیگه شما الآن تو تاریخ، توی تکامل طبیعت دیگه میمون به انسان تبدیل نمیشه، دیگه تولید مثله، انواع دیگه از خودشون بهوجود میان، شرایط اون تکامل تموم شده دیگه ماده بیجان هم زنده نمیشه، جان دار از جان دار بیرون میاد و جا نداره تولید مثل میکنه یا با مکانیزم های مختلف.
۴- و سازمانیافته باید باشه مسلح باید باشه همینطوری کسی وقتی فضای باز سیاسی در خبری نباشه و وقتی که فاصله زیادی بین باز شدن فضا و ترک خوردن دیوار اختناق و فرو ریختنش نباشه باید مسلح باشی.
۵ – از نظر ایدئولوژیک بهرغم تمام حرفهایی که این طرف و اون طرف میزنند بهخصوص بهرغم هیستری ضداسلامی و مذهبی بیماری عکسالعملی خمینی باز باید با احترام به اسلام باشه در محورش یک نیروی مسلمونی قرار داشته باشه پس تکرار میکنم، تاریخاً آینده باید از اینجا دربیاد. خارج رژیم، ولی داخل نیروهای انقلاب ضدسلطنتی، سازمان یافته، مسلح با احترام و با اعتقاد به اسلام، این شرایط تاریخی ماست. حالا شما حاضر نیستید کوتاه بیاید از هیچکدوم از اینها از یکیش یا دوتاش؟ از هیچکدوم حاضر نیستید؟ یکیش اقلا (خنده) معلوم میشه زرنگین چون از هر کدومش که بیاین اونای دیگهام از دستتون در اومده حرفم اتفاقاً همینه وَدُّوا لَوْ تُدْهِنُ فَیدْهِنُونَ دوست دارن کوتاه بیای اونام باهت کوتاه بیان سوره القلم چه سوگند قشنگی وَلَا تُطِعْ کلَّ حَلَّافٍ مَّهِینٍ تبعیت نکن، نرو به خط هر بسیار سوگند خورنده زبون
وَلَــیـــحْلِفَنَّ إِنْ أَرَدْنَا إِلاَّ الْحُسْنَی قسم خوردن سر مسجد ضرار بود همش خوب میخوان منظور این سوگندهای هزله و یا شعارهای هزله وَلَا تُطِعْ کلَّ حَلَّافٍ مَّهِینٍ هَمَّازٍ مَّشَّاء بِنَمِیمٍ نکوهشگر بهانه گیر، نق نقوی پیوسته درصدد سخن چینی و بدگویی و بل گرفتن هَمَّازٍ مَّشَّاء بِنَمِیمٍ کاش عیب و ایراد گرفتن از روی حسننیت باشه، انتقاد جدی باشه مَنَّاعٍ لِّلْخَیرِ منع کننده خیر، نکویی زیبایی و بهروزی جلوگیر، گفتم با خیلیها ما کار نداریم اونه که منع میکنه مانع میشه جلو میگیره مَنَّاعٍ لِّلْخَیرِ مُعْتَدٍ أَثِیمٍ، از حدود در گذرنده از حدود گذرونده مرزها رو میشکنه مگه مرز آزادی و استبداد مرز استقلال و وابستگی مرز خلق و ضدخلق رو میشه به این سادگی زیر پا گذاشت یک سال، یک سال و خوردهایه با این شعار موسوم به طبقه میانه یادتون هست چه کارها با ما میکردند و کجاها سکوت میکردند؟ شما که به مجاهد میگی بیا شکیات سهویاتت رو بیان بکن پس چرا اونجا سکوت کردی؟ مَنَّاعٍ لِّلْخَیرِ مُعْتَدٍ أَثِیمٍ با آلودگی با گناه بعد چند آیه بعد سَنَسِمُهُ عَلَی الْخُرْطُومِ بهزودی داغ ننگ رو، داغ افشا رو به خرطومش، یعنی به بینیش حالا فرض کن به پیشانیش میزنه، بله پیشرفت این مرزبندیها یعنی این اما شما باید بخورید بهاش رو بپردازید مارکش رو بخورید با این یقین که بههرحال سرانجام زمستا ن این میهن و این خلق درخواهد گذشت و بهارانش خواهد رویید و باران رحمت و رهاییش به ثمر خواهد نشست شما هم زیر بارونید.
امرما البته ساده نیست ان امرنا صعب مستصعب بهقول حضرت علی به هرکه کشید بگین بفرما، بسم الله به هرکه نه، بسیار خوب اما اگر کسی کشید توی نیروهای مختلف رو میگم باید آگاهش کرد باید بهش توضیح داد. اینجاست که بهعنوان خاتمه میگم اخلاقیاتمون، طرز برخوردمون، اعتقادات خود ما نحوه طرح مطالبمون و دفاع از حقایقی که بهش معتقدیم زبانی که باهاش سخن میگیم،
با کسی که هیچی از اسلام نمیدونه یه طوری برخورد نمیکنن که بدتر ندونستههاش معکوس بشه.
اینجا دیگه این ما هستیم در هر کجا در هر لباس در هر قشر در هر صنف که بایستی به وظیفه مون خوب برسیم حالا سیاسی است نظامی است توضیح باید بدیم و بههرحال تنها و تنها با معنویات و با اخلاقیاتمون هست که میتونیم حق رو پیش ببریم در غیراین صورت ضربه بهش خواهیم زد. از جمله این به اختصار میگم رد میشم مسأله پناهندگان آوارههای ایرانی هموطنمون این طرف و اونطرف بهخصوص، بهخصوص زنهای ایرانی که خواهران خودمون هستن همه شون بعضی وقت ها من گزارشاتی میخونم که واقعاً نمیدونم چی بگم جگر آدم کباب میشه خوب آقا بلند شدن اومدن این طرف اون طرف چکار باید کرد اگر هیچ کاری هواداران سازمان هرکی که دستش میرسه این طرف و اونطرف نمیکنه حداقلش یه برخورد مثبته یا تشویق و ترغیب بقیه ایرانی هاست برای حل مشکلات اینها یا جمع شدن یک جایی هر کسی در حد توان خودش برای اینکه به اینها کمک بکنه بردن این ایده به جلو به عبارت دیگه میخوام بگم به فکر محیط پیرامون خودمون و به فکر درست بیان کردن خودمون به حق بیان کردن خودمون منهای هر گونه بالا و پایین و مبالغه و امثالهم بایستی باشیم. کما اینکه صاف و صادق اگرانتقادی هم، فردا تشکیلاتا و خطا باید به هم بکنیم. اگر توانایی این رو داریم که مسجد ضرار را هر چی طاق و ستون ساخته باشن واسهاش بزنیم خراب کنیم کنار هرکی میخواد باشه با هر نامی و هر کسی، هر نیرویی اگر این کاره هستیم از اون طرف هم باید خودمون در مسائل اخلاقی خودمون و در اینها کوتاهی نکنیم.
آخرین نکته که ترجیح میدم اون رو خطاب به هستههای قهرمان مقاومت در داخل کشور، خواهران و برادران همه مون که واقعاً در شرایط بسیار شاق وظایفشون رو پیگیری میکنند از همینجا براشون پیام بفرستم بهمناسبت همین امروز و شهادت 60 خواهر و برادر والامون و در راسشون ضابطی و در همین جا ترجیح میدم اعلامش رو بکنم و خواهش میکنم از برادرانی هم که مسئولند بعداً اطلاع بدند یا بنویسن برای داخل کشور، اعلام روز سی خرداد از جمله همین 30 خرداد، اعلام روز سی خرداد که خودش سر آغاز انقلاب نوین و دموکراتیک مردم ایران هست. بهعنوان روز مقاومت و روز شهدا و زندانیان سیاسی برای اینکه بهخصوص در داخل کشور هستهها، شهدا رو هر چه بیشتر زنده بدارند بهطور اخص در آن روز و امیدوارم که شما هم در خارج کشور آنچه که ازتون براتون برمیاد برای اینکه این خون ها زندهتر بشن و به هدفشون بیشتر و بهتر برسن و بیشتر بالا برن و بعداً بهصورت باران رحمت و صلح سریعتر پایین بیان و جاری بشن کار تون رو انجام بدین.
آخرین نکته: بهخصوص خطاب به خواهران و برادران انجمن ها دانشجویان، مربوط است به کار ایدئولوژیک بهخصوص در نفس و درون خود آدم در جهت تزکیه و تطهیر شخصی و خودسازی انقلابی که اهمیت بسیار زیادی داره. و بهخصوص ارتقاء اخلاقی و همچنین دعا و مناجات حتی اگر وقت هم ندارید گاه و بیگاه در دلتون غیر از شعائر جاری رایج مثل نماز و اینها خود قرآن هم در این مورد سفارشات زیادی کرده وَاذْکر رَّبَّک فِی نَفْسِک تَضَرُّعاً وَخِیفَةً وَدُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ بِالْغُدُوِّ وَالآصَالِ وَلاَ تَکن مِّنَ الْغَافِلِینَ. خدا را آرام بدون سر و صدا در شبانگاه و صبحگاهان در ذهن و ضمیر خودت یاد کن و از غافلین نباش، خدایا، باران صلح و آزادی سرزمین و مردم محروم ما را هم هر چه سریعتر برسون، متشکرم.
.