تیرباران بنیانگذاران و اعضای مرکزیت سازمان مجاهدین خلق ایران به دستور شاه خائن توسط جلادان ساواک
تیرباران بنیانگذاران و اعضای مرکزیت سازمان مجاهدین خلق ایران
به دستور شاه خائن توسط جلادان ساواک
و قضاییه ارتش سلطنتی در ۴ خرداد ۱۳۵۱
شهادت برزگران رهایی مردم ایران
در سحرگاه چهارم خرداد ۱۳۵۱
پس از محاکمه مخفی در بیدادگاه نظامی
تجدید عهد با حنیف کبیر
در شصتمین سالگرد بنیانگذاری
سازمان مجاهدین خلق ایران
مسعود رجوی-۴ خرداد ۱۴۰۲
یکی از مهمترین محورهای جمعبندی قیام ۴۰۱ نقش فوقالعاده مخرب بچه شاه و معرکهگردانان ارتجاع و استعمار با بوق و کرنای بسیار در این خصوص بود.
واقعیت این است که ماحصل تمام نمایشهای بچه شاه و حاجبان و جارچیان «دربار» مربوطه، به جیب شیخ ریخت و بس. والا جبهه خلق در برابر فاشیسم دینی معادلهٔ سادهتر و روشنتری داشت و یکدست بود.
چنین است که مقاومت ایران بر پایه «نه شاه نه شیخ» بر جبهه خلق پا میفشارد
مسعود رجوی -۳ خرداد ۱۳۹۱
چهلمین سالگرد شهادت بنیانگذاران
داستان مجاهدین داستان شگفتی است. شاه و شیخ از هیچ چیز کوتاهی نکردند. شاه بنیانگذاران ما را تیرباران کرد. فکر میکرد که وقتی بنیانگذاران و اعضای مرکزیت بهشهادت برسند دیگر دیگر نسل آنها منقرض خواهد شد. دیگر خبری از مجاهدین و اثری از آنها نخواهد بود
خمینی هم میخواست با فتوا و حکم قتلعام نسل مجاهدین را منقرض کند مگر اینکه از مواضع خود دست بردارند
بقول عطار این ذل و ذلت چیست، ذل چیست؟ زیر پای سگ چو خاک افتادن است
من ترجیح میدهم که اینطور بخوانم: زیر پای سگ چو خوک افتادن است
این به مجاهدین نیامده، در هر کجا که باشند
در کهریزک و اوین و گوهردشت یا اشرف و لیبرتی و هر جای دیگر جهان
زیر پای سگ چوخوک افتادن، این کار مجاهدین نیست